RE: شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : قنبر
۳ – امیر مومنان در جنگ جمل زره خود را گم کرد و بعد از مدتی آن را بر تن مردی یهودی دید و به دادخواهی نزد شریح قاضی رفت. پس از اقامه دعوا مبنی بر این که زره از آن من است و آن را نه فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام، خواستار بازگرداندن آن شد، اما یهودی گفت: زره از آن من است.
قاضی از امام علیه السلام – با این که امیر همه مومنان و مسلمانان بود – شاهد و بینه خواست.
امام به احترام نظر قاضی، قنبر و امام حسین علیه السلام را شاهد خود آورد، اما قاضی گفت: شهادت فرزند و غلام پذیرفته نیست.
امام فرمود: وای بر تو ای شریح از چند جهت خطا کردی: اول این که من پیشوای تو هستم و تو با اطاعت از من، متدین به دین خدا هستی و می دانی که سخن باطل نمی گویم و دیگر این که فرزندم حسین به فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله – طبق نقل عمر بن خطاب – به همراه امام حسن علیه السلام دو جوان و بزرگ اهل بهشت اند و غلام هم مردی عادل است و دروغ نمی گوید.
شریح کلام امام را تایید کرد، ولی امام او را به خاطر قضاوت ناحق – بی اعتنایی به کلام پیامبر صلی الله علیه و آله – به «بانقیا» تبعید نمود، اما با این همه رای او را احترام نمود. بعد از مدتی مرد یهودی از عدالت امام شگفت زده شد و گفت که این زره را در جمل وقتی که شتر امام علیه السلام افتاد، برداشتم. زره را به امام برگرداند و خودش مسلمان شد و در جنگ صفین در رکاب آن حضرت به شهادت رسید.(۴).*****
پی نوشت:
الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۱۹؛ با کمی تفاوت در مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۰۵؛ بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۵۶٫