آيه 11)

شأن نزول:
در مورد نزول اين آيه و آيه بعد، از «جابر بن عبد اللّه» نقل شده كه مى‏گويد: بيمار شده بودم، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از من عيادت كرد، من بى‏هوش بودم، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آبى خواست و با مقدارى از آن وضو گرفت، و بقيه را بر من پاشيد، من به هوش آمدم، عرض كردم اى رسولخدا! تكليف اموال من بعد از من چه خواهد شد؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خاموش گشت، چيزى نگذشت كه آيه نازل گرديد و سهم ورّاث در آن تعيين شد.

تفسير:
سهام ارث- در اين آيه حكم طبقه اول وارثان (فرزندان و پدران و مادران) بيان شده است.
در جمله نخست مى‏گويد: «خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏كند كه براى پسران دو برابر سهم دختران قائل شويد» (يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ).
و اين يك نوع تأكيد روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنتهاى جاهلى است كه آنها را بكلى محروم مى‏كردند.
سپس مى‏فرمايد: «اگر فرزندان ميت، منحصرا دو دختر يا بيشتر باشند دو ثلث مال از آن آنهاست» (فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ).

«ولى اگر تنها يك دختر بوده باشد نصف مجموع مال از آن اوست» (وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ).

اما ميراث پدران و مادران كه آنها نيز جزء طبقه اول و هم رديف فرزندان مى‏باشند، سه حالت دارد.

حالت اول: «شخص متوفى، فرزند يا فرزندانى داشته باشد كه در اين صورت براى پدر و مادر او هر كدام يك ششم ميراث است» (وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ).

حالت دوم: «فرزندى در ميان نباشد و وارث، تنها پدر و مادر او باشند در اين صورت سهم مادر يك سوم مجموع مال و بقيه از آن پدر است» (فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ).

حالت سوم: اين است كه وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در كار نباشد، «ولى شخص متوفى برادرانى (از طرف پدر و مادر، يا تنها از طرف پدر) داشته باشد، در اين صورت سهم مادر از يك سوم به يك ششم تنزل مى‏يابد و پنج ششم باقيمانده براى پدر است» (فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ).

در واقع برادران با اين كه ارث نمى‏برند، مانع مقدار اضافى ارث مادر مى‏شوند و به همين جهت آنها را «حاجب» مى‏نامند.
سپس قرآن مى‏گويد: «همه اينها بعد از انجام وصيتى است كه او (ميت) كرده است و بعد از اداى دين است» بنابراين، اگر وصيتى كرده يا ديونى دارد بايد نخست به آنها عمل كرد (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ).
البته انسان فقط مى‏تواند در باره يك سوم از مال خود وصيت كند و اگر بيش از آن وصيت كند صحيح نيست مگر اين كه ورثه اجازه دهند.

و در جمله بعد مى‏فرمايد: «شما نمى‏دانيد پدران و فرزندانتان كداميك بيشتر به نفع شما هستند» (آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً).

و در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين قانونى است كه از طرف خدا فرض و واجب شده و او دانا و حكيم است» (فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً).
اين جمله براى تأكيد مطالب گذشته است، تا جاى هيچ گونه چانه زدن براى مردم در باره قوانين مربوط به سهام ارث باقى نماند.

چرا ارث مرد دو برابر زن مى‏باشد؟
با مراجعه به آثار اسلامى به اين نكته پى مى‏بريم كه اين سؤال از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده و گاه‏بيگاه از پيشوايان اسلام در اين زمينه پرسشهايى مى‏كردند از جمله از امام على بن موسى الرضا عليه السّلام نقل شده كه در پاسخ اين سؤال فرمود: «اين كه سهم زنان از ميراث نصف سهم مردان است به خاطر آن است كه زن هنگامى كه ازدواج مى‏كند چيزى (مهر) مى‏گيرد و مرد ناچار است چيزى بدهد، به علاوه هزينه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى كه زن در برابر هزينه زندگى مرد و خودش مسؤوليتى ندارد».