دومین ارزش قوام دهنده به زندگی اجتماعی، امانت‌داری است. حضرت سجاد(ع) فرمودند: «اگر قاتل پدرم شمشیری را که با آن پدرم را به شهادت رساند نزد من امانت می‌گذاشت آن را به صاحبش برمی‌گرداندم.»(2) البته ممکن است شخص از ابتدا امانت را نپذیرد، اما اگر قبول کرد باید با تمام قوا از آن حفاظت کند و آن را به صاحبش برگرداند. اینها‌ عام‌ترین اصول اخلاقی در زندگی اجتماعی انسان‌ است. خیانت در یک چنین مواردی مصداق پیدا می‌کند و معنای آن زیر پا گذاشتن این عام‌ترین و محکم‌ترین اصول اخلاقی است که همه انسانها‌ی عاقل به آن پای‌بند هستند.

جایگاه نصیحت امام باقر(ع)
گفتیم خیانت مربوط به قراردادی طرفینی است و وقتی یک طرف این قرارداد را رعایت نکرد در این صورت، طرف دیگر هم حق دارد که مقابله به مثل کند. حال سؤال این‌جاست که آیا نصحیت امام باقر(ع) که فرمودند: وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ، منظور ایشان چنین مواردی است؟ به احتمال قوی حضرت چنین مواردی را نمی‌خواهند بفرمایند؛ چون وقتی یک طرف قرارداد را نقض کرد، دیگر قراردادی به عهده طرف دیگر نیست تا پای‌بند نبودنِ وی، خیانت محسوب شود. بلکه منظور همان نکته‌ای است که درباره نصیحت اول گفتیم که وقتی به انسان ظلم می‌شود انگیزه پیدا می‌کند که مقابل به مثلِ مضاعفی نسبت به طرف خود انجام دهد. در این صورت ظلم کرده است. این نصیحت هشدار برای چنین مواردی است که انسان انگیزه برای ظلم پیدا می‌کند. در هنگامی که به انسان خیانت می‌شود هم معمولا انسان انگیزه پیدا می‌کند که پای از حق فراتر نهد. وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ، نیز هشداری است برای این‌که در چنین جایی از حق تجاوز نکنی. اما آن قراردادی که به واسطه خیانت طرفِ مقابل لغو شده است الزامی به پای‌بندی به آن نیست.

البته ممکن است انسان به خاطر یک نکته اخلاقی و تربیتی حتی در این‌جا هم عهدش را رعایت کند تا به طرف مقابل درسی بدهد و او را متنبه کند، مانند آنچه توضیحش در مسأله عفو گذشت. اگر چنین نکاتی در میان باشد اینها‌ مواردی استثنایی خواهند بود که با عناوین دیگری مطلوبیت پیدا می‌کند.