سوره واقعه [56] - صفحه 2
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20

موضوع: سوره واقعه [56]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 51)- بخش ديگرى از مجازاتهاى اين مجرمان گمراه! از اين به بعد همچنان ادامه بحثهاى مربوط به كيفرهاى «اصحاب الشمال» است، نخست آنها را مخاطب ساخته، چنين مى‏گويد: «سپس شما اى گمراهان تكذيب كننده»! (ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ).

    (آيه 52)- «از درخت زقّوم مى‏خوريد» (لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ).

    (آيه 53)- «و شكمها را از آن پر مى‏كنيد» (فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ).
    تعبير فوق اشاره به اين است كه آنها نخست گرفتار حالت گرسنگى شديد مى‏شوند به گونه‏اى كه حريصانه از اين غذاى بسيار ناگوار مى‏خورند و شكمها را پر مى‏كنند.

    (آيه 54)- هنگامى كه از اين غذاى ناگوار خوردند تشنه مى‏شوند، اما نوشابه آنها چيست؟ قرآن در اين آيه مى‏گويد: «و روى آن (غذاى ناگوار) از آب سوزان مى‏نوشيد»! (فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ).

    (آيه 55)- «و همچون شتران مبتلا به بيمارى عطش از آن مى‏آشاميد» (فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ).
    شترى كه مبتلا به بيمارى استسقا مى‏شود آن قدر تشنه مى‏گردد و پى در پى آب مى‏نوشد تا هلاك شود، آرى اين است سرنوشت «ضالّون مكذّبون» در قيامت.

    (آيه 56)- و در اين آيه بار ديگر اشاره به اين طعام و نوشابه كرده، مى‏گويد:
    «اين است وسيله پذيرائى از آنها در قيامت»! (هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ).
    و اين در حالى است كه «اصحاب اليمين» در سايه‏هاى بسيار لطيف و پرطراوت آرميده‏اند، و از بهترين ميوه‏ها و چشمه‏هاى آب گوارا، و شراب طهور، مى‏نوشند و سرمست از عشق خدا هستند.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  3. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 57)- هفت دليل بر مسأله معاد: از آنجا كه در آيات گذشته سخن از تكذيب كنندگان معاد در ميان بود، و اصولا تكيه بحثهاى اين سوره عمدتا روى مسأله اثبات معاد، است در اينجا به بحث و بررسى پيرامون ادله معاد مى‏پردازد، روى هم رفته هفت دليل بر اين مسأله مهم ارائه مى‏دهد كه پايه‏هاى ايمان را در اين زمينه قوى كرده، قلب انسان را به وعده‏هاى الهى كه در آيات گذشته پيرامون مقربان و اصحاب اليمين و اصحاب الشمال آمده بود مطمئن مى‏سازد.

    در مرحله اول مى‏گويد: «ما شما را آفريديم پس چرا (آفرينش مجدد را) تصديق نمى‏كنيد»؟ (نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ).
    چرا از رستاخيز و معاد جسمانى بعد از خاك شدن بدن تعجب مى‏كنيد؟ مگر روز نخست شما را از خاك نيافريديم؟

    (آيه 58)- در اين آيه به دليل دوم اشاره كرده، مى‏فرمايد: «آيا از نطفه‏اى كه در رحم مى‏ريزيد آگاهيد»؟! (أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ).

    (آيه 59)- «آيا شما آن را (در دوران جنينى) آفرينش (پى در پى) مى‏دهيد؟ يا ما آفريدگاريم؟! (أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ).

    چه كسى اين نطفه بى‏ارزش و ناچيز را هر روز به شكل تازه‏اى در مى‏آورد و خلقتى بعد از خلقتى، و آفرينشى بعد از آفرينشى مى‏دهد؟ راستى اين تطورات شگفت‏انگيز كه اعجاب همه اولوا الالباب و متفكران را برانگيخته از ناحيه شماست يا خدا؟ آيا كسى كه قدرت بر اين آفرينشهاى مكرر دارد از زنده كردن مردگان در قيامت عاجز است؟!

    (آيه 60)- سپس به بيان دليل سوم پرداخته، مى‏گويد: «ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم، و هرگز كسى بر ما پيشى نمى‏گيرد» (نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ).
    آرى! ما هرگز مغلوب نخواهيم شد و اگر مرگ را مقدر كرده‏ايم نه به خاطر اين است كه نمى‏توانيم عمر جاويدان بدهيم.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  5. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 61)- بلكه هدف اين بوده است «تا گروهى را به جاى گروه ديگرى بياوريم، و شما را در جهانى كه نمى‏دانيد آفرينش تازه‏اى بخشيم» (عَلى‏ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ).

    استدلال در دو آيه فوق چنين است: خداوند حكيم كه انسانها را آفريده و مرتبا گروهى مى‏ميرند و گروه ديگرى جانشين آنها مى‏شوند هدفى داشته، اگر اين هدف تنها زندگى دنيا بوده سزاوار است كه عمر انسان جاودان باشد، نه آنقدر كوتاه و آميخته با هزاران ناملائمات كه به آمد و رفتنش نمى‏ارزد.

    بنابر اين قانون مرگ به خوبى گواهى مى‏دهد كه اينجا يك گذرگاه است نه يك منزلگاه يك پل است، نه يك مقصد، چرا كه اگر مقصد و منزل بود بايد دوام مى‏داشت.

    (آيه 62)- در اين آيه سخن از چهارمين دليل معاد است، مى‏فرمايد: «شما عالم نخستين را دانستيد چگونه متذكر نمى‏شويد» كه جهانى بعد از آن است (وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى‏ فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ).

    اين دليل را به دو گونه مى‏توان بيان كرد: نخست اين كه فى المثل اگر ما از بيابانى بگذريم و در آن قصر بسيار مجلل و با شكوهى با محكمترين و عاليترين مصالح، و تشكيلات وسيع و گسترده، ببينيم، و بعد به ما بگويند اين همه تشكيلات و ساختمان عظيم براى اين است كه فقط قافله كوچكى چند ساعتى در آن بياسايد و برود، پيش خود مى‏گوئيم اين كار حكيمانه نيست، زيرا براى چنين هدفى مناسب اين بود چند خيمه كوچك برپا شود.

    دنياى با اين عظمت و اين همه كرات و خورشيد و ماه و انواع موجودات زمينى نمى‏تواند براى هدف كوچكى مثل زندگى چند روزه بشر در دنيا آفريده شده باشد، و گر نه آفرينش جهان پوچ و بى‏حاصل است، اين تشكيلات عظيم براى موجود شريفى مثل انسان آفريده شده تا خداى بزرگ را از آن بشناسد معرفتى كه در زندگى ديگر سرمايه بزرگ اوست.

    ديگر اين كه صحنه‏هاى معاد را در اين جهان در هر گوشه و كنار با چشم خود مى‏بينيد، همه سال در عالم گياهان صحنه رستاخيز تكرار مى‏شود، زمينهاى مرده را با نزول قطرات حياتبخش باران زنده مى‏كند، چنانكه در آيه 39 سوره فصلت مى‏فرمايد:
    «كسى كه اين زمينهاى مرده را زنده مى‏كند هم اوست كه مردگان را زنده مى‏كند»!

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  7. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 63)- زارع خداوند است يا شما؟! تا كنون چهار دليل از دلائل هفتگانه‏اى را كه در اين سوره براى معاد ذكر شده خوانده‏ايم. در اين آيه و آيات آينده به سه دليل ديگر كه هر كدام نمونه‏اى از قدرت بى‏پايان خدا در زندگى انسان است اشاره مى‏كند كه يكى مربوط به آفرينش دانه‏هاى غذائى و ديگرى «آب» و سومى «آتش» است، زيرا سه ركن اساسى زندگى انسان را اينها تشكيل مى‏دهد، دانه‏هاى گياهى مهمترين ماده غذائى انسان محسوب مى‏شود، و آب مهمترين مشروب، و آتش مهمترين وسيله براى اصلاح مواد غذائى و ساير امور زندگى است.

    نخست مى‏فرمايد: «آيا هيچ در باره آنچه كشت مى‏كنيد انديشيده‏ايد»؟! (أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ).

    (آيه 64)- «آيا شما آن را مى‏رويانيد يا ما مى‏رويانيم»؟ (أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ).

    آرى اين خداوند است كه در درون دانه، يك سلول زنده بسيار كوچك آفريده كه وقتى در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائى آماده در خود دانه استفاده مى‏كند، جوانه مى‏زند، و ريشه مى‏دواند، سپس با سرعت عجيبى از مواد غذائى زمين كمك مى‏گيرد و گاه از يك تخم صدها يا هزاران تخم بر مى‏خيزد.

    (آيه 65)- در اين آيه براى تأكيد روى اين مسأله كه انسان هيچ نقشى در مسأله نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد، مى‏افزايد: «هر گاه بخواهيم آن (زراعت) را مبدل به كاه درهم كوبيده مى‏كنيم (به گونه‏اى) كه تعجب كنيد»! (لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ).

    آرى! مى‏توانيم تندباد سمومى بفرستيم كه آن را قبل از بستن دانه‏ها خشك كرده در هم بشكند، يا آفتى بر آن مسلط كنيم كه محصول را از بين ببرد، و نيز مى‏توانيم سيل ملخها را بر آن بفرستيم.
    آيا اگر زارع حقيقى شما بوديد اين امور امكان داشت؟ پس بدانيد همه اين بركات از جاى ديگر است.

    (آيه 66)- آرى! تعجب مى‏كنيد و به حيرت فرو مى‏رويد و مى‏گوئيد: «به راستى ما زيان كرده‏ايم» و سرمايه ز كف داديم، و چيزى به دست نياورديم (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ).

    (آيه 67)- «بلكه ما بكلى محروميم» و بيچاره (بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ).

    (آيه 68)- اين آب و آتش از كيست؟ در اينجا اشاره به ششمين و هفتمين دليل معاد، در اين بخش از آيات سوره واقعه مى‏كند كه بيانگر قدرت خداوند بر همه چيز و بر احياى مردگان است.
    نخست مى‏فرمايد: «آيا به آبى كه مى‏نوشيد انديشيده‏ايد»؟ (أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ).

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  9. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 69)- «آيا شما آن را از ابر نازل مى‏كنيد؟ يا ما نازل مى‏كنيم»؟ (أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ).

    اين آيات وجدان انسانها را در برابر يك سلسله سؤالها قرار مى‏دهد و از آنها اقرار مى‏گيرد، و در واقع مى‏گويد: آيا در باره اين آبى كه مايه حيات شماست و پيوسته آن را مى‏نوشيد هرگز فكر كرده‏ايد؟
    اگر مى‏بينيم در آيات فوق فقط روى آب نوشيدنى تكيه شده و از تأثير آن در مورد حيات حيوانات و گياهان سخنى به ميان نيامده به خاطر اهميت فوق العاده آب براى حيات خود انسان است، به علاوه در آيات قبل اشاره‏اى به مسأله زراعت شده بود و نيازى به تكرار نبود.

    (آيه 70)- سر انجام در اين آيه براى تكميل همين بحث مى‏افزايد: «هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را تلخ و شور قرار مى‏دهيم» (لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً).
    «پس چرا شكر نمى‏كنيد»؟ (فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ).

    آرى! اگر خدا مى‏خواست به املاح محلول در آب نيز اجازه مى‏داد كه همراه ذرات آب تبخير شوند، و دوش به دوش آنها به آسمان صعود كنند، و ابرهائى شور و تلخ تشكيل داده، قطره‏هاى بارانى درست همانند آب دريا شور و تلخ فرو ريزند! اما او به قدرت كامله‏اش اين اجازه را به املاح نداد، نه تنها املاح در آب، بلكه ميكربهاى موذى و مضر و مزاحم نيز اجازه ندارند همراه بخارات آب به آسمان صعود كنند، و دانه‏هاى باران را آلوده سازند به همين دليل قطرات باران- هر گاه هوا آلوده نباشد- خالصترين، پاكترين، و گواراترين آبهاست.

    (آيه 71)- سر انجام به هفتمين و آخرين دليل معاد در اين سلسله آيات مى‏رسيم و آن آفرينش آتش است، آتشى كه از مهمترين ابزار زندگى بشر، و مؤثرترين وسيله در تمام صنايع است، مى‏فرمايد: «آيا در باره آتشى كه مى‏افروزيد فكر كرده‏ايد»؟ (أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ).

    (آيه 72)- «آيا شما درخت آن را آفريده‏ايد يا ما آفريده‏ايم»؟ (أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ).

    (آيه 73)- در اين آيه براى تأكيد بحثهاى فوق مى‏افزايد: «ما آن را وسيله يادآورى (براى همگان) و وسيله زندگى براى مسافران قرار داده‏ايم» (نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ).

    بازگشت آتش از درون درختان سبز از يك سو يادآور بازگشت روح به بدنهاى بى‏جان در رستاخيز است، و از سوى ديگر اين آتش تذكرى است نسبت به آتش دوزخ، چرا كه طبق حديثى پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «اين آتشى كه بر مى‏افروزيد يك جزء از هفتاد جزء آتش دوزخ است»! تعبير «مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ» اشاره كوتاه و پرمعنى به فوائد دنيوى اين آتش است.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  11. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 74)- در اين آيه به عنوان نتيجه‏گيرى مى‏فرمايد: «حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن» و او را پاك و منزه بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ).

    آرى! خداوندى كه اين همه نعمت را آفريده، و هر كدام يادآور توحيد و معاد و قدرت و عظمت اوست شايسته تسبيح و تنزيه از هر گونه عيب و نقص است.

    او هم «ربّ» است و پروردگار، و هم «عظيم» است و قادر و مقتدر گر چه مخاطب در اين جمله پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است ولى ناگفته پيداست كه منظور همه انسانها مى‏باشد.

    (آيه 75)- تنها پاكان به حريم قرآن راه مى‏يابند! در تعقيب بحثهاى فراوانى كه در آيات قبل با ذكر هفت دليل در باره معاد آمد در اينجا سخن از اهميت قرآن مجيد است، چرا كه مسأله نبوت و نزول قرآن بعد از مسأله مبدأ و معاد مهمترين اركان اعتقادى را تشكيل مى‏دهد.

    نخست با يك سوگند عظيم سخن را شروع كرده، مى‏فرمايد: «سوگند به جايگاه ستارگان» و محل طلوع و غروب آنها (فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ).

    هنگامى كه به اين نكته توجه كنيم كه طبق گواهى دانشمندان تنها در كهكشان ما حدود يك هزار ميليون ستاره وجود دارد! و در جهان، كهكشانهاى زيادى موجود است كه هر كدام مسير خاصى دارند، به اهميت اين سوگند قرآن آشناتر مى‏شويم.

    (آيه 76)- و به همين دليل در اين آيه مى‏افزايد: «و اين سوگندى است بسيار بزرگ اگر بدانيد» (وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ).

    و اين خود يك اعجاز علمى قرآن محسوب مى‏شود كه در عصرى كه شايد هنوز عده‏اى مى‏پنداشتند ستارگان ميخهاى نقره‏اى هستند كه بر سقف آسمان كوبيده شده‏اند! يك چنين بيانى، آن هم در محيطى كه به حق محيط جهل و نادانى محسوب مى‏شد از يك انسان عادى محال است صادر شود.

    (آيه 77)- اكنون ببينيم اين قسم عظيم براى چه منظورى ذكر شده؟ آيه مورد بحث پرده از روى آن برداشته، مى‏گويد: «آن (چه محمد صلّى اللّه عليه و آله آورده) قرآن كريمى است» (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ).

    و به اين ترتيب به مشركان لجوج كه پيوسته اصرار داشتند اين آيات نوعى از كهانت است، و يا- العياذ باللّه- سخنانى است جنون آميز، يا همچون اشعار شاعران، يا از سوى شياطين است، پاسخ مى‏گويد: كه اين وحى آسمانى است و سخنى است كه آثار و عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمايان است، و محتواى آن حاكى از مبدأ نزول آن مى‏باشد.

    آرى! هم گوينده قرآن، كريم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن كريم است.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  13. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 78)- سپس به توصيف دوم اين كتاب آسمانى پرداخته، مى‏افزايد: اين آيات «در كتاب محفوظى جاى دارد» (فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ).

    در همان «لوح محفوظ» در «علم خدا» كه از هر گونه خطا و تغيير و تبديل محفوظ است.
    (آيه 79)- و در سومين توصيف مى‏فرمايد: «اين كتاب را «جز پاكان نمى‏توانند به آن دست زنند» [- دست يابند] (لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ).

    بسيارى از مفسران به پيروى از رواياتى كه از امامان معصوم عليهم السّلام وارد شده اين آيه را به عدم جواز مس كتابت قرآن بدون غسل و وضو تفسير كرده‏اند.

    از سوى ديگر حقايق و مفاهيم عالى قرآن را جز پاكان درك نمى‏كنند و حد اقل پاكى كه روح «حقيقت جوئى» است براى درك حد اقل مفاهيم آن لازم است، و هر قدر پاكى و قداست بيشتر شود درك انسان از مفاهيم قرآن و محتواى آن افزون خواهد شد.

    (آيه 80)- در چهارمين و آخرين توصيف از قرآن مجيد مى‏فرمايد: اين قرآن «از سوى پروردگار عالميان نازل شده» (تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    خدائى كه مالك و مربى تمام جهانيان است اين قرآن را براى تربيت انسانها بر قلب پاك پيامبرش نازل كرده است، و همان گونه كه در جهان تكوين مالك و مربى اوست، در جهان تشريع نيز هر چه هست از ناحيه او مى‏باشد.

    (آيه 81)- سپس مى‏افزايد: «آيا اين سخن را [- قرآن را با اوصافى كه گفته شد] سست و كوچك مى‏شمريد»؟! (أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ).

    در حالى كه نشانه‏هاى صدق و حقانيت از آن به خوبى آشكار است و بايد كلام خدا را با نهايت جديت پذيرفت و به عنوان يك واقعيت بزرگ با آن رو برو شد.

    (آيه 82)- در اين آيه مى‏فرمايد: «و به جاى شكر روزيهائى كه به شما داده شده آن را تكذيب مى‏كنيد»؟ (وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ).

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  15. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 83)- هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد! از لحظات حساسى كه آدمى را سخت در فكر فرو مى‏برد، لحظه احتضار و پايان عمر انسانهاست، در آن لحظه كه كار از كار گذشته، و اطرافيان مأيوس و نوميد به شخص محتضر نگاه مى‏كنند، و مى‏بينند همچون شمعى كه عمرش پايان گرفته آهسته آهسته خاموش مى‏شود، با زندگى وداع مى‏گويد، و هيچ كارى از دست هيچ كس ساخته نيست.

    قرآن مجيد در تكميل بحثهاى معاد و پاسخگوئى به منكران و مكذبان، ترسيم گويائى از اين لحظه كرده، مى‏گويد: «پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد» توانائى بازگرداندن آن را نداريد؟! (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ).

    (آيه 84)- «و شما در اين حال نظاره مى‏كنيد» و كارى از دستتان ساخته نيست (وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ).

    مخاطب در اينجا اطرافيان محتضرند، از يكسو نظاره حال او را مى‏كنند، و از سوى ديگر ضعف و ناتوانى خود را مشاهده مى‏نمايند و از سوى سوم توانائى خدا را بر همه چيز و بودن مرگ و حيات در دست او، و نيز مى‏دانند خودشان هم چنين سرنوشتى را در پيش دارند.

    (آيه 85)- سپس مى‏افزايد: «و ما از شما به او نزديكتريم (و فرشتگان ما كه آماده قبض روح او هستند نيز نزديكتر از شما مى‏باشند) ولى شما نمى‏بينيد» (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ).

    ما به خوبى مى‏دانيم در باطن جان محتضر چه مى‏گذرد؟ و در عمق وجودش چه غوغائى برپاست؟ و مائيم كه فرمان قبض روح او را در سر آمد معينى صادر كرده‏ايم، ولى شما تنها ظواهر حال او را مى‏بينيد، و از چگونگى انتقال او از اين سرا به سراى ديگر بى‏خبريد.

    به هر حال نه تنها در اين موقع بلكه در همه حال خداوند از همه كس به ما نزديكتر است حتى او نزديكتر از ما به ماست.

    (آيه 86)- سپس براى تأكيد بيشتر، و روشن ساختن همين حقيقت، مى‏افزايد:
    «اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمى‏شويد ...» (فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ).

    (آيه 87)- «پس آن (روح) را باز گردانيد اگر راست مى‏گوئيد» (تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).
    اين ضعف و ناتوانى شما دليلى است بر اين كه مالك مرگ و حيات ديگرى است، و پاداش و جزا در دست اوست، و اوست كه مى‏ميراند و زنده مى‏كند.

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  17. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 88)- سر انجام نيكوكاران و بدكاران! قرآن در اينجا يك نوع جمع‏بندى از آيات آغاز سوره و آيات اخير مى‏كند، و تفاوت حال انسانها را به هنگامى كه در آستانه مرگ قرار مى‏گيرند مجسم مى‏سازد كه چگونه بعضى در نهايت آرامش و راحتى و شادى چشم از جهان مى‏پوشند، و جمعى ديگر با مشاهده دورنماى آتش سوزان جهنم با چه اضطراب و وحشتى جان مى‏دهند؟
    نخست مى‏فرمايد: كسى كه در حالت احتضار و واپسين لحظات زندگى قرار مى‏گيرد «پس اگر او از مقربان باشد ...» (فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ).

    (آيه 89)- «در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است» (فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ).
    «روح» و «ريحان» الهى شامل تمام وسائل راحتى و آرامش انسان و هرگونه نعمت و بركت الهى مى‏گردد.

    (آيه 90)- سپس مى‏افزايد: «اما اگر از اصحاب يمين باشد» (وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ).
    همان مردان و زنان صالحى كه نامه اعمالشان به نشانه پيروزى و قبولى به دست راستشان داده مى‏شود.

    (آيه 91)- به او گفته مى‏شود: «سلام بر تو از سوى دوستانت كه از اصحاب يمينند» (فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ).

    به اين ترتيب فرشتگان قبض روح در آستانه انتقال از دنيا سلام يارانش را به او مى‏رسانند، همان گونه كه در آيه 26 همين سوره در توصيف اهل بهشت خوانديم: «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً».

    (آيه 92)- سپس به سراغ گروه سوم مى‏رود كه در اوائل سوره از آنها به عنوان اصحاب الشمال ياد شده بود، مى‏فرمايد: «اما اگر او از تكذيب كنندگان گمراه باشد» (وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ).

    تعبير «مكذّبين ضالّين» مى‏تواند اشاره به اين نكته باشد كه در ميان گمراهان افرادى هستند مستضعف و جاهل قاصر، و عناد و لجاجتى در برابر حق ندارند، آنها ممكن است مشمول الطاف الهى گردند، اما تكذيب كنندگان لجوج و معاند حتما گرفتار عذاب الهى مى‏شوند.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-28-2013)

  19. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    276

    RE: سوره واقعه [56]

    (آيه 93)- «با آب جوشان دوزخ (و حرارت و سموم آن) از او پذيرايى مى‏شود»! (فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ).
    «و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است» (وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ).

    آرى! در همان آستانه مرگ نخستين عذابهاى الهى را مى‏چشند و طعم تلخ كيفرهاى قيامت در قبر و برزخ در كام جانشان فرو مى‏رود.

    (آيه 94)- و در پايان اين سخن، مى‏افزايد: «اين مطلب حق و يقين است» (إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ).
    «هذا» اشاره به احوال گروههاى سه‏گانه‏اى است كه قبلا ذكر شده.

    (آيه 95)- «حال كه چنين است: «پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن» و او را منزه بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ).

    تعبير به «فسبّح» (پس تسبيح كن) اشاره به اين حقيقت است كه آنچه در باره اين گروههاى سه گانه گفته شد عين عدالت است، و بنابر اين خداوندت را از هرگونه ظلم و بى‏عدالتى پاك و منزه بشمار، و يا اين كه اگر مى‏خواهى به سرنوشت گروه سوم گرفتار نشوى او را از هر گونه شرك و بى‏عدالتى كه لازمه انكار قيامت است پاك و منزه بدان.

    بسيارى از مفسران نقل كرده‏اند كه پس از نزول اين آيه پيامبر فرمود: «آن را در ركوع خود قرار دهيد» سبحان ربّى العظيم بگوئيد.

    «پايان سوره واقعه»

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (12-29-2013)

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •