-
RE: سوره سبأ [34]
(آيه 49)- سپس براى تأكيد بيشتر مىافزايد: «بگو: حق آمد و باطل (كارى از آن ساخته نيست و) نمىتواند آغازگر چيزى باشد و نه تجديد كننده آن» (قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما يُعِيدُ).
و به اين ترتيب در برابر حق هيچ گونه نقشى نخواهد داشت، نه يك نقش جديد و آغازگر و نه يك نقش تكرارى چرا كه نقشههايش نقش بر آب است و درست به همين دليل نمىتواند نور حق را بپوشاند و اثر آن را از خاطرهها بزدايد.
(آيه 50)- سپس براى اين كه روشن سازد كه آنچه مىگويد از سوى خداست، و هر هدايتى از ناحيه اوست، و در وحى الهى هرگز خطايى رخ نمىدهد، مىافزايد: «بگو: اگر من گمراه شوم از ناحيه خويشتن گمراه مىشوم، و اگر هدايت يابم به وسيله آنچه پروردگارم به من وحى مىكند هدايت مىيابم» (قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي).
يعنى من نيز اگر به حال خود بمانم گمراه مىشوم، چرا كه پيدا كردن راه حق از ميان انبوه باطلها جز به مدد پروردگار ممكن نيست، و نور هدايتى كه هيچ گمراهى در آن راه ندارد نور وحى اوست.
به هر حال جايى كه پيامبر با تمام علم و آگاهيش بدون هدايت الهى به جايى نرسد تكليف ديگران روشن است.
و در پايان آيه مىافزايد: «او شنوا و نزديك است» (إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ).
مبادا فكر كنيد سخنان ما و شما را نمىشنود!
-
RE: سوره سبأ [34]
(آيه 51)- آنها راه فرار ندارند: در اينجا با توجه به بحثهايى كه پيرامون مشركان لجوج در آيات پيشين گذشت، روى سخن را بار ديگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، حال اين گروه را به هنگام گرفتارى در چنگال عذاب الهى مجسّم مىسازد كه چگونه آنها پس از گرفتارى به فكر ايمان مىافتند اما ايمانشان سودى نخواهد داشت.
مىفرمايد: «اگر ببينى هنگامى كه فريادشان بلند مىشود اما نمىتوانند فرار كنند، و از چنگال عذاب الهى بگريزند، و آنها را از مكان نزديكى مىگيرند» و گرفتار مىسازند از بيچارگى آنها تعجب خواهى كرد (وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ).
اين فرياد و فزع و بيتابى مربوط به دنيا و عذاب استيصال، و يا لحظه جان دادن است، چرا كه در آخرين آيه همين سوره مىگويد: «ميان آنها و آنچه مورد علاقه آنها بود جدايى افكنده مىشود، همان گونه كه قبل از آن در باره گروههاى ديگرى از كفار اين عمل انجام گرفت».
منظور از جمله «أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ» اين است كه اين افراد بىايمان و ستمگر نه تنها نمىتوانند از حوزه قدرت خدا فرار كنند بلكه خدا آنها را از جايى گرفتار مىكند كه بسيار به آنها نزديك است!
(آيه 52)- در اين آيه حال آنها را به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهى بيان كرده، مىفرمايد: «آنها مىگويند: ما به آن (قرآن و آورندهاش و مبدأ و معاد) ايمان آورديم» (وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ).
«ولى چگونه آنها مىتوانند از آن فاصله دور دسترسى به آن پيدا كنند»؟! (وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ).
آرى! با فرارسيدن مرگ و عذاب استيصال درهاى بازگشت بكلى بسته مىشود، و ميان انسان و جبران خلاف كاريهاى گذشته گويى سدّ محكمى ايجاد مىگردد، به همين دليل اظهار ايمان در آن هنگام گويى از نقطه دور دستى انجام مىگيرد.
اصولا چنين ايمانى كه جنبه اضطرارى دارد، ارزشى ندارد.
-
RE: سوره سبأ [34]
(آيه 53)- آنها چگونه مىتوانند در اين لحظهاى كه همه چيز پايان گرفته در مقام جبران خطاهاى خويش برآيند و ايمان بياورند «در حالى كه پيش از آن (در همان حالتى كه در نهايت اختيار و آزادى اراده بودند) به آن كافر شدند»؟! (وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ).
نه تنها كافر شدند بلكه انواع اتهامات را به پيامبر اسلام و تعليمات او بستند و «در باره جهان غيب (عالم ماوراء طبيعت، و قيامت و نبوت پيامبر) داوريهاى نادرستى مىكردند و از نقطه دوردستى نسبتهايى به آن مىدادند» (وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ).
(آيه 54)- سپس مىافزايد: «سر انجام ميان آنها و آنچه مورد علاقه آنان بود (بوسيله مرگ) جدايى افكنده مىشود، همان گونه كه با گروههاى مشابه آنها از قبل چنين عمل شد» (وَ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ).
در يك لحظه دردناك تمام اموال و ثروتها، تمام كاخها و مقامها، و تمام آرزوهاى خود را مىبينند كه از آنها جدا مىشود، آنهايى كه سخت به يك درهم و دينار چسبيده بودند و دل از كمترين امكانات مادى بر نمىكندند چه حالى خواهند داشت در آن لحظه كه بايد با همه آن يكباره وداع گويند، و چشم بپوشند، و به سوى آيندهاى تاريك و وحشتناك گام بردارند؟
بالأخره در آخرين جمله مىگويد: علت همه اين مسائل آن است كه «آنها پيوسته در حال شك و ترديد به سر مىبردند» و طبعا چنين سرنوشتى در انتظار آنها بود (إِنَّهُمْ كانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ).
«پايان سوره سبأ»