وی با بیان اینکه با انگیزه خداشناسی و عرفان وارد حلقه شدم اما به شیطان رسیدم، میافزاید: اعتقاد اصلی در عرفان حلقه این است که تمامی افراد جن زده هستند؛ کسانی که وارد این حلقهها میشوند پاکسازی میشوند؛ بعد از ارتباط با عرفان حلقه سنگ کلیه پدرم به یک سرطان نادر کلیه تبدیل شد و وی را کشت، بعد از فوت پدرم چهار سال بود بهم ریختگی من زیاد شده بود و حال روحی من دگرگون بود؛ چهار سال دچار افسردگی شدید شدم؛ هر بار که در ارتباط مینشستم احساس میکردم حالم از دفعههای قبلی بدتر میشود؛ بعضی مواقع در این ارتباطات تکانهای شدید شببیه حالا تشنج و صرع به من دست میداد!
نازنین.م در ادامه به برخی حالات و گرفتاریهای روحی و روانیاش در این دوران اشاره میکند و این چنین اظهار میدارد: شب تا صبح نمی خوابیدم و درسم را هم رها کرده بودم چون حال روحی من بد بود و نمی توانستم در کلاس حاضر شوم؛ 5 ترم مرخصی گرفتم؛ در طول 24 ساعت خوابم خیلی کم شده بود؛ افسردگی شدید گرفته بودم و از صبح تا شب فقط گریه می کردم. کنترل گریه دست خودم نبود، دچار حالت تهوع بودم و گفته میشد که جن و ارواح سرگردان در حال خروج از بدن تو هستند؛ من در حال خود نبودم و بیشتر اوقات قرص آرام بخش مصرف میکردم!
وی در نهایت موفق میشود از فرقه ضاله حلقه جدا شود و درباره اتفاقاتی که بعد از این مدت برایش افتاد، میافزاید: بعد از خروج از گروه درسم را ادامه دادم و با فامیلی که ما را به گروه برده بود زیاد ارتباط نداشتیم، چون خیلی زیاد القا میکرد که ارتباط بگیرید تا حال شما بهتر بشود؛ من هنوز باور نکرده بودم که این کلاسها شیطانپرستی است، برای بهتر شدن حالم سعی کردم یک سری دستورالعمل که در سایت شمیم نور توصیه شده بود را اجرا کنم و یک سری حرز و دستورالعمل خواندن چهارقل داده شد، نماز اول وقت اصلاً نباید ترک بشود؛ به زیارت رفتن هم خیلی کمک میکند.
نازنین.م در پاپان سخنش به موردی اشاره میکند که شاید خواسته همه آسیبدیدگان عرفان حلقه باشد، وی این چنین بیان میکند: آن قدر حالتهای روحی بدی را تجربه کردم که حتی اعدام را برای طاهری کم میدانم و واقعاً عقیده دارم، حتی اعدام هم برای این فرد کم است.