-
RE: سوره نمل [27]
(آيه 82)- از آنجا كه در آيات گذشته سخن از استعجال كفار در مورد عذاب و يا تحقق رستاخيز بود.
در اينجا اشاره به قسمتى از حوادثى كه در آستانه رستاخيز صورت مىگيرد كرده، و سر نوشت دردناك اين منكران لجوج را مجسم مىسازد.
مىگويد: «و هنگامى كه فرمان عذاب فرا مىرسد (و آنها در آستانه رستاخيز قرار مىگيرند) جبنبدهاى را از زمين، براى آنان خارج مىكنيم كه با آنها سخن مىگويد، و سخنش اين است كه مردم به آيات ما (خدا) ايمان نمىآوردند» (وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ).
«دَابَّةُ الْأَرْضِ» در روايات متعددى بر شخص امير مؤمنان على عليه السّلام تطبيق شده است و با در نظر گرفتن احاديث فراوان مىتوان از آن مفهوم كلىترى را استفاده كرد كه بر هر يك از پيشوايان بزرگ كه در آخر زمان قيام و حركت فوقالعاده مىكنند و حق و باطل و مؤمن و كافر را از هم مشخص مىسازند منطبق مىشود.
(آيه 83)- سپس به يكى ديگر از نشانههاى رستاخيز اشاره كرده، مىگويد:
به خاطر بياور «روزى را كه ما از هر امتى گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مىكردند محشور مىكنيم، و آنها را نگه مىداريم تا به يكديگر ملحق شوند» (وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ).
بسيارى از بزرگان اين آيه را اشاره به مسأله رجعت و بازگشت گروهى از بد كاران و نيكو كاران به همين دنيا در آستانه رستاخيز مىدانند.
(آيه 84)- «تا زمانى كه (به پاى حساب) مىآيند، (به آنان) مىگويد: آيا آيات مرا تكذيب كرديد و در صدد تحقيق بر نيامديد»؟ (حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً).
«شما چه اعمالى انجام مىداديد»؟ (أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
گوينده اين سخن خداوند است و منظور از آيات، معجزات پيامبران و يا فرمانهاى الهى و يا همه اينهاست.
-
RE: سوره نمل [27]
(آيه 85)- بديهى است اين مجرمان در مقابل هيچ يك از اين دو سؤال پاسخى ندارند كه بدهند لذا در اين آيه اضافه مىكند: «و فرمان عذاب الهى به خاطر ظلم و ستمشان در مورد آنها صادر مىشود و آنها سخنى ندارند كه بگويند»! (وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ).
اين عذاب به معنى عذاب دنياست هر گاه آيه را به معنى رجعت «1» بدانيم، و به معنى عذاب آخرت است اگر آيه را به معنى قيامت بدانيم.
(آيه 86)- حركت زمين، يك معجزه علمى قرآن! بار ديگر در اينجا به مسأله مبدأ و معاد و نشانههاى قدرت و عظمت خداوند در عالم هستى، و همچنين حوادث رستاخيز پرداخته چنين مىگويد: «آيا نديدند كه ما شب را براى آرامش آنها قرار داديم» (أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ).
«و روز را روشنى بخش» (وَ النَّهارَ مُبْصِراً).
«در اين امور نشانهها و دلائل روشنى است (از قدرت و حكمت پروردگار) براى كسانى كه آماده پذيرش ايمانند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).
__________________________________________________
(1) «رجعت» از عقايد معروف شيعه است و تفسيرش در يك عبارت كوتاه چنين است: بعد از ظهور حضرت مهدى (عج) و در آستانه رستاخيز گروهى از «مؤمنان خالص» و «كفار و طاغيان بسيار شرور» به اين جهان باز مىگردند، گروه اول مدارجى از كمال را طى مىكنند، و گروه دوم كيفرهاى شديدى مىبينند.
-
RE: سوره نمل [27]
(آيه 87)- اين آيه به رستاخيز و مقدمات آن مىپردازد و مىگويد: «و (به خاطر بياوريد) روزى را كه در صور دميده مىشود و تمام كسانى كه در آسمانها و در زمين هستند در وحشت فرو مىروند، جز كسانى كه خدا بخواهد، و همگى با خضوع در پيشگاه او حاضر مىشوند» (وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ).
از مجموعه آيات قرآن استفاده مىشود كه دو يا سه بار «نفخ صور» مىشود:
يك بار در پايان دنيا و آستانه رستاخيز، كه وحشت همه را فرا مىگيرد.
بار دوم همگى با شنيدن آن قالب تهى مىكنند و مىميرند.
بار سوم به هنگام بعث و نشور و قيام قيامت است كه با نفخ صور همه مردگان به حيات باز مىگردند و زندگى نوينى را آغاز مىكنند.
ولى ظاهر آيه نشان مىدهد كه در اينجا اشاره به نفخه اولى است كه در پايان جهان صورت مىگيرد.
(آيه 88)- اين آيه اشاره به يكى ديگر از آيات عظمت خداوند در پهنه عالم هستى كرده، مىگويد: «و كوهها را مىبينى و آنها را ساكن و جامد مىپندارى در حالى كه مانند ابر در حركتند» (وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ).
«اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده» (صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ).
كسى كه اين همه حساب و نظم در برنامه آفرينش اوست «مسلما از كارهايى كه شما انجام مىدهيد آگاه است» (إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ).
آيه فوق از قبيل آيات توحيد و نشانههاى عظمت خداوند در همين دنيا است و به «حركت كره زمين» كه براى ما محسوس نيست اشاره مىكند.
-
RE: سوره نمل [27]
(آيه 89)- در آيات گذشته سخنى از اعمال بندگان و آگاهى خداوند نسبت به آن در ميان بود و در اين آيه سخن از پاداش عمل و ايمنى آنها از فزع روز قيامت است.
مىفرمايد: «كسانى كه حسنه و كار نيكى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنها از وحشت در آن روز در امان خواهند بود» (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ).
«حسنه» در اينجا مفهوم وسيعى دارد كه همه اعمال نيك را در بر مىگيرد، از جمله ايمان به خدا و پيامبر اسلام و ولايت ائمه عليهم السّلام كه در رأس هر كار نيك قرار دارد و مانع از آن نيست كه اعمال صالح ديگر نيز در آيه جمع باشد.
(آيه 90)- سپس به نقطه مقابل اين گروه پرداخته، مىگويد: «و كسانى كه «سيئه» و كار بدى انجام دهند به رو در آتش افكنده مىشوند»! (وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ).
و جز اين توقعى نمىتوانند داشته باشند «آيا جزايى جز آنچه عمل مىكرديد خواهيد داشت»؟! (هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
آنها هنگامى كه مواجه با حق مىشدند، صورت خود را بر مىگرداندند و با همان صورت از گناه استقبال مىكردند اكنون بايد گرفتار چنين مجازاتى شوند.
(آيه 91)- آخرين مأموريت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در سه آيه آخر اين سوره، روى سخن را به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله كرده و حقايقى را باز گو مىكند كه در واقع بيانگر اين واقعيت است كه به آنها بگو: من وظايف خودم را انجام مىدهم، چه شما مشركان لجوج ايمان بياوريد و چه نياوريد.
نخست مىفرمايد: «من مأمورم پروردگار اين شهر (مقدّس مكّه) را عبادت كنم»! (إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ).
اين شهر مقدّسى كه تمام افتخار شما و موجوديتتان در آن خلاصه مىشود، شهر مقدسى كه خدا آن را با بركاتش به شما ارزانى داشته ولى شما به جاى شكر نعمتش، كفران مىكنيد.
آرى! من مأمورم «پروردگارى را (عبادت كنم) كه اين شهر را حرمت نهاده» (الَّذِي حَرَّمَها).
اما تصور نكنيد كه فقط اين سر زمين ملك خداست بلكه «همه چيز (در عالم هستى) به او تعلق دارد» (وَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ).
و دومين دستور كه به من داده شده اين است: «و من مأمورم كه از مسلمين باشم» تسليم مطلق در برابر فرمان پروردگار و نه غير او (وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ).
و به اين ترتيب دو مأموريت اصلى خود را كه «پرستش خداوند يگانه» و «تسليم مطلق در برابر فرمان» اوست بيان مىدارد.
-
RE: سوره نمل [27]
(آيه 92)- سپس ابزار وصول به اين دو هدف را چنين بيان مىكند: «و (من مأمورم) قرآن را تلاوت كنم» (وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ).
از فروغ آن شعله گيرم، و از چشمه آب حياتبخش جرعهها بنوشم، و در همه برنامهها بر راهنمايى آن تكيه كنم، آرى اين وسيله من است! و به دنبال آن اضافه مىكند: تصور نكنيد ايمان آوردن شما سودى به حال من و يا از آن بالاتر سودى براى خداوند بزرگ دارد، نه «پس هر كس هدايت شود براى خود هدايت مىيابد» (فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ).
و تمام منافع هدايت چه در اين جهان و چه در جهان ديگر عائد خود او مىشود.
«و هر كس گمراه شود» (وزر و وبالش به گردن خود اوست) بگو: من فقط از انذار كنندگان و بيم دهندگانم و عواقب شوم آن دامن مرا نمىگيرد» (وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ).
(آيه 93)- و سر انجام در آخرين آيه به پيامبر دستور مىدهد كه خدا را در برابر اين همه نعمتهاى بزرگ مخصوصا نعمت هدايت، حمد و ستايش كن مىفرمايد: «بگو: حمد و ستايش مخصوص ذات خداست» (وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ).
اين حمد و ستايش هم به نعمت قرآن باز مىگردد، هم هدايت الهى و هم مىتواند مقدمهاى براى جمله بعد باشد كه مىگويد: «به زودى آياتش را به شما نشان مىدهد تا آن را بشناسيد» (سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها).
اين تعبير اشاره به آن است كه با گذشت زمان و پيشرفت علم و دانش و خرد آدمى، هر روز پرده از آيات جديد و اسرار تازهاى از عالم هستى برداشته مىشود، و روز به روز به عظمت قدرت و عمق حكمت پروردگار آشناتر مىشويد، و اين ارائه آيات هرگز قطع نمىشود و در طول عمر بشر همچنان ادامه دارد.
اما اگر با اين همه، باز راه خلاف و انحراف بپيماييد، بدانيد: «پروردگار شما هرگز از كارهايى كه انجام مىدهيد غافل نيست» (وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ).
و اگر كيفر شما را تأخير مىاندازد به خاطر لطفش به بندگان است.
«پايان سوره نمل»