ما ظاهری فریبا از زندگی کافران و منافقان را می بینیم و می پنداریم که در باطن نیز خوش و خرمّند، غافل از اینکه «از خدا بریدگی» طوفانی در فضای جانشان برانگیخته که لحظه ای آرامشان نمی گذارد؛ همچون پر کاهی در دهانه ی گردبادی از این سو به آن سو پرتابشان می کند. اصلاً ممکن نیست انسان بی خدا آرامشی پیدا کند و روحش آسایشی ببیند: ... أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (سوره ی رعد، آیه ی 28)
بسیاری خیال می کنند چون کم دارند این چنین ناراحتند و اگر بیشتر داشته باشند حالشان بهتر می شود؛ چون پایین شهرهستند ناراحتند، بالای شهر که بروند بهتر می شود؛ یا به آمریکا و اروپا بروند راحت تر زندگی می کنند؛ غافل از اینکه این جهنّم درونی هر جا که بروی همراهت هست و آرامت نخواهد گذاشت.
معروف است که به هدهد گفتند: لانه ات بو می دهد. او هی لانه عوض می کرد، از این لانه به آن لانه می رفت که خوشبو شود. بالاخره گفتند: ای بیچاره! خودت بو می دهی، به هر لانه که بروی آنجا را هم بد بو و عفن می سازی. تو خودت را خوشبو کن؛ لانه ات هر جا که باشد خوشبو می شود!
بی خبر از خدا بد بو است و خودش نمی فهمد، خیال می کند اگر تغییر منزل یا تغییر شغل و تغییر وطن بدهد خوشبو می شود امّا قرآن می فرماید: وَأَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ کُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِیدُوا فِیهَا وَقِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (سوره ی سجده، آیه ی 20)