آنگاه به آن جمله حسّاس و كلیدی این دعای نورانی ابوحمزه ثمالی می‌رسیم كه

بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیكَ وَ دَعوتَنِی إلَیكَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت . در نوبت قبل اشاره شد كه برخی از جمله‌های این دعای نورانی ابوحمزه در حدّ كلید درهای دیگر است . یكی از آن جمله‌های كلیدی همین است كه بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك . این بِكَ عَرَفتُكَ را همه داعیان عرض می‌كنند: خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم .

آنها كه از آیات آفاقی مدد می‌گیرند، چون آیات آفاقی مخلوق خداست، دلالت انسان متفكّر به آیات آفاقی مخلوق خداست، لذا به خدا عرض می‌كنند: ما به وسیله تو، تو را شناختیم . آنها كه از آیات أنفسی طرفی می‌بندند نشانه‌های روح و آیاتی كه در جان انسان موجود است، مخلوق خداست، دلالت انسان به استفاده از آیات انفسی مخلوق خداست و آنها هم از راه عنایت‌های الهی به خدا رسیده‌اند. آنها كه جامع بین آیات آفاقی و آیات انفسی‌اند به شرح ایضاً . آنها هم می‌گویند: بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك . آنها كه از این سه گروه بالاترند، آنها كسانی‌اند كه به خصوص آیات آفاقی بسنده كنند، یا به خصوص آیات انفسی بسنده كنند، یا به جمع آیتین بسنده كنند، بلكه می‌خواهند خدا را با خود خدا بشناسند. آنها هم می‌گویند : بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیكْ. این أوَلَمْ یَكْفِ بِربكَ أنَّهُ عَلی كُلِّ شِیءٍ شَهِید(7)، یعنی خداوند برای این كه روشن بشود، برای این كه دیگران به خوبی درك بكنند خداوند حقّ است، خود را به آنها نشان می‌دهد . آنها با مشاهده خداوند، خداوند را می‌شناسند. نیازی به آیات آفاقی و انفسی نیست. در اینجا راه و هدف یكی است.