همین توقعات سبب بروز اختلافات، دشمنیها و کینهها میشود و دقیقاً نتیجهای برعکس تصورات انسان برجای میگذارد. یک مؤمن زیرک به قدری از توهمات شیطانی، هوشیارانه و به سرعت میگریزد که دیگران او را ساده و زودباور میانگارند.
گرفتار ماندن در لُجّه نادانی
حضرت علی (ع) میفرمایند: «رأس الجهل، معادات الناس»؛ سرآمد نادانی، دشمنی با مردم است.
کاری احمقانهتر از دشمنی با مردم در جهان وجود ندارد. مرحوم میرزا اسماعیل دولابی میفرمایند: تمام علم اخلاق در دو کلمه جمع شده است: مرنج و مرنجان.... و اینکار، کار آسانی نیست. اول باید بیاموزیم که حادثهای در بخشهای پایینی ما را از آغوش خداوند جدا نکند. اگر به خاطر امری از امورات دنیا میان ما و خداوند فاصله افتاده و از آغوش خانواده آسمانیمان جدا شدهایم، به این معناست که هنوز خداوند بزرگ تنها اله خود نپذیرفتهایم. فاصله گرفتن از آسمان، انسان را ضعیف میکند تا جایی که حادثهای، حرف ناحقی، ظلمی، توهینی، تحقیری و.... میتواند باطن ما را به آتش بکشاند.
تمام مشکلات موجود در جوامع (خودکشیها، جنگها، درگیریها، طلاقها و...) نشان میدهند که انسانها آمادگی انفجار در لحظات عصبانیت و آتش گرفتن در میادین خصومت را دارند و هنوز بعد از سالها دینداری نمیتوانند موجود وحشی درون خود را، آرام آرام نموده و تحت کنترل خویش درآورند. از همین رو به سرعت در آتش خصومتها و درگیریها گرفتار میشوند.