پاسخ:

سلام علیکم.حضور شما عرض کنم: روانشناسان معتقدند:هنگامى كه نمى توانيم, يا نمى خواهيم احساسات خود را با كلمات بيان كنيم, فعل وانفعالاتى در درون ما صورت مى گيرد, كه خود بخود اشك ما جارى مى شود.ابراز تاثر به وسيله گريه يا خنده, از نشانه هاى طبيعى و تعادل مزاج آدمى است, به طورى كه اگر كسى خنده و گريه نداشته باشد, مى توان جنبه روانى او را, نامتعادل و غير طبيعى دانست, چنان كه اشخاصى كه, هم خنده دارند و هم گريه ـ وبدين وسيله غمها وافسردگى هاى خويش را تخليه مى كنند ـ از سلامت جسم و روح, و نيز از نشاط و تحرك بهترى, درصحنه كار و تلاش زندگى برخوردار مى باشند.گريه تجسم عينى تأثرات درونى و عاطفى است.اماهرچیزی که از حد خود بگذرد واز تعادل خارج شود باید پیرامونش جستجو کرد که چرا بحد افراط رسیده؟ بنظر بنده احتمال دارد گریه حربه وسلاح فرزندتان شده باشد برای براورده شدن خواسته هایش ؛ بدین معنا که او کارش را با گریه پیش برده است ؛ بعبارتی هروقت خواسته در امری موفق شود وحرفش را به کرسی بنشاند باگریه کردن کارش را پیش برده و همین شده رفتار و رویه اش؛ وموفقیتش را در این کار دیده!بهترین علاج اینست که به او تفهیم کنید که خداوند غیر از اشک به انسان زبان هم عنایت فرموده که تنها از راه اشک ریختن نباید خواسته های انسان عملی شود بلکه بیشترین وموفق ترین ونزدیک ترین راه برای برآورده شدن خواسته ها ورسیدن به مقصد ومقصود ومراد او وبلکه هر انسانی تفهیم کلامیست؛ البته اینهم باید تمرین شود وبا یک بار گفتن یقین بدانید میسر نخواهد شد؛ باید در منزل حداقل چند روز یک مرتبه اعضای خانواده به حرف هم گوش دهند و خواسته هایشان بیان شود ؛ احتمالا محیط اماده ای برای این کار وجود نداشته ویا کمتر موجود بوده که فرزند شما نزدیکترین وآسان ترین راه را برای اجابت خواسته هایش انتخاب کرده؛هرچه برای فرزند ارشدتان وقت بگذارید واز راه دلیل و استدلال بخواهید امیالش را در میان بگذارد با آدمهای دوروبرش ؛ تاثیر مستقیم روی فرزند دوم شما هم خواهد داشت ؛ زیرا فرزند ارشد همواره الگوی دیگر فرزندان در بین اعضای خانواده هستند.