ناعادل فردوسی پور از حجازی دو ویژگی برمی شمرد: یکی خوش تیپی (!) و دیگری صراحت لهجه و شما می دانید که پرخاشگری و دعوای لفظی با مسئولین بر سر پول یا دعوای لفظی با هم قطاران بر سر شهرت و افتخارات را فردوسی پور صراحت لهجه می خواند!

حتی همین مسئولینی که با بیمار، مرده، بازماندگان و عزاداران ناصر خان عکس یادگاری گرفتند، به شهادت نزدیکان شان، در دل برای حجازی ارزش فوق العاده ای قائل نیستند و همه این تظاهرها به این دلیل بود که به شهرت شان لطمه نخورد و در برنامه سرگردنه 90 از ایشان باج خواهی نکنند.

این مسئولین جرئت نمی کنند از یکی از این به اصطلاح کارشناسان یا طرف داران افراطی بپرسند، حجازی با آن اخلاق تند و با آن لحن طلب کارانه، چه ویژگی مثبت اجتماعی داشت که او را الگو یا اسطوره بدانیم.

خلاصه کلام اینکه چه کسی با کدام دلیل عقلی و منطقی ناصر خان را اسطوره می داند؟ اصلاً کدام اسطوره؟!

بنده تعریضی به خود مرحوم حجازی ندارم و برای ایشان آرزوی آمرزش دارم. هر چه آمد در مذمت موج مرده پرستی کورکورانه بود. دعا بفرمایید.

http://namahramane.blogsky.com/1390/03/08/post-256

-پایان-