در همین دوران است که سید اسدالله تشکیل خانواده می دهد تا به سنت حسنه نبی خاتم (ص) عمل کرده باشد. و در این راستاست که یاری همراه و همسفری صبور و همسری مهربان را برای ادامه مسیر مبارزاتی خویش بر می گزیند. اولین ثمره این ازدواج پسری است که در سال 1341 دیده به هستی می گشاید که او را محمّد نام می نهند.
در این سالها و تحت رهنمود علمای متعهدی همچون شهید آیت الله دکتر بهشتی و استاد و شهید مرتضی مطهری (ره) گردانندگان سه هیئت از هیئت های مذهبی در تهران، تصمیم به ائتلاف و ایجاد تشکّل در راستای مبارزه با رژیم ستم شاهی می گیرند. یکی از هیئت ها، جلسه ای است که شهید لاجوردی در آن، مسئول بیان مسائل مذهبی و تفسیر قرآن و تدریس کفایه بوده است.
هیئت مؤتلفه اسلامی با نام جمعیت های مؤتلفه اسلامی در این سال شکل می گیرد و به حق باید سید اسدالله را یکی از مؤسسین و بانیان اصلی آن معرفی کرد. با توجه به شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه در سالهای 40- 42 و انجام انقلاب به اصطلاح سفید شاهانه، مسئله انجمن های ایالتی و ولایتی و تبعید حضرت امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه و بالاخره تصویب طرح کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور، در کمیته مرکزی هیئت های مؤتلفه اسلامی تصمیم به اعدام انقلابی حسنعلی منصور گرفته شد.
طرح عملیات در کمال دقت و با رعایت تمامی اصول پنهانکاری و حفاظتی ریخته و حکم شرعی جهت اجرا نیز گرفته شد و عاملین اجرا نیز تعیین شدند و در شب قبل از آن در خانه شهید رضا صفار هرندی، ضمن مرور جوانب طرح، هم قسم شدند و شب هفدهم ماه مبارک رمضان (شب قدر) را تا سحر به مناجات پرداختند.
صبح روز اوّل بهمن ماه 1343 مامورین اجرای حکم، تحت فرماندهی شهید حاج صادق امانی با زبان روزه به طرف میدان بهارستان حرکت کردند و هریک برای انجام وظیفه محوّله در جایگاه خویش قرار گرفتند. با ورود اتومبیل حامل حسنعلی منصور به بهارستان در ساعت 10 صبح و... با شلیک شهید محمد بخارایی که از شاگردان مکتب توحید بود، به زندگی ننگین و ذلت بار وی خاتمه داده شد. همه چیز بر وفق مراد بود ولی تقدیر چنین شد که از میان جمعی که به خاطر عملیات در صحنه حضور داشتند- به علت شرایط آب و هوایی- زمستان و یخبندان حاصل از آن- محمد بخارایی بر روی زمین لغزید و بلافاصله توسط مامورین شهربانی دستگیر شد. بازجویان سراسیمه و مضطرب به سراغ او آمدند، سؤالات مکرر به سوی او سرازیر شد ولی او لب باز نکرد. بر همین اساس ساواک در اولین گزارش خود، ضارب نخست وزیر را پسر بچه ای که ظاهراً لال است معرفی کرد.