(آيه 14)- بعد به مراحل شگفت آور و بهت آور سير نطفه در رحم مادر و چهره‏هاى گوناگون خلقت كه يكى بعد از ديگرى در آن قرارگاه امن و دور از دست بشر ظاهر مى‏شود اشاره كرده، مى‏فرمايد: «سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته‏]، و علقه را به صورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده‏] و مضغه را به صورت استخوانهايى در آورديم، و بر استخوانها گوشت پوشانديم» (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً).

جمله «فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً» يك معجزه علمى است كه پرده از روى اين مسأله كه در آن روز براى هيچ كس روشن نبود بر مى‏دارد، زيرا قرآن نمى‏گويد: ما مضغه را تبديل به استخوان و گوشت كرديم، بلكه مى‏گويد: ما مضغه را تبديل به استخوان كرديم و بر استخوانها لباس گوشت پوشانديم، اشاره به اين كه مضغه نخست تبديل به استخوان مى‏شود و بعد از آن گوشت روى آن را مى‏پوشاند.

و در پايان آيه به آخرين مرحله كه در واقع مهمترين مرحله آفرينش بشر است با يك تعبير سر بسته و پر معنى اشاره كرده، مى‏فرمايد: «سپس ما آن را آفرينش تازه‏اى داديم» (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ).

اين همان مرحله‏اى است كه جنين وارد حيات انسانى مى‏شود، كه در روايات اسلامى از آن تعبير به مرحله «نفخ روح» (دميدن روح در كالبد) شده، و اينجاست كه انسان را از همه جهان ممتاز مى‏سازد، و به او شايستگى خلافت خدا در زمين را مى‏دهد.

«پس بزرگ و پر بركت است خدايى كه بهترين آفرينندگان است» (فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ).

آفرين بر اين قدرت نمايى بى‏نظير كه در ظلمتكده رحم اين چنين تصوير بديعى با اين همه عجائب و شگفتيها، بر قطره آبى نقش مى‏زند.

آفرين بر آن علم و حكمتى كه اين همه استعداد و لياقت و شايستگى را در چنين موجود ناچيزى ايجاد مى‏كند آفرين بر او و بر خلقت بى‏نظيرش.

(آيه 15)- اين آيه از مسأله توحيد و شناخت مبدء به طرز زيبا و ظريفى به مسأله «معاد» منتقل مى‏شود، و مى‏گويد: اين انسان با همه شگفتيهايش تا ابد زنده نمى‏ماند، زمانى فرا مى‏رسد كه اين ساختمان عجيب از هم فرو مى‏ريزد و «شما بعد از اين زندگى همگى مى‏ميريد» (ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ).