در پایان، توجه به چند نکته زیر، سودمند است:
نکتة اول: اینکه دختر برای ازدواجش باید از پدرش اجازه بگیرد مربوط به زمانیست که دوشيزه است و به عبارتی اولين بار است كه ميخواهد با مردى پيمان زناشوئى ببندد، اما اگر يكبار شوهر كرده و اكنون بيوه است، قطعا از لحاظ اينكه كسى حقّ دخالت در كار او ندارد مانند پسر است و برای ازدواج نیاز به اذن پدر ندارد(2)
نکتة دوم: در اين كه پدر، اختياردار مطلق دختر نيست و نمىتواند بدون ميل و رضاى او، او را به هر كس كه دلش مى خواهد، شوهر بدهد، حرفى نيست. چنان كه در روايتى آمده است كه دختری نگران و هراسان نزد رسول اكرم آمد و عرض كرد: «يا رسول الله، پدرم برادرزادهاى دارد و بى آن كه نظر مرا بخواهد، مرا به عقد او درآورده است.» حضرت فرمود: «حالا كه او اين كار را كرده است، تو هم مخالفت نكن، صحه بگذار و زن پسرعمويت باش.» او عرض كرد: «يا رسول الله، من پسر عمويم را دوست ندارم. چگونه زن كسى بشوم كه دوستش ندارم؟»
حضرت فرمود: «اگر او را دوست ندارى هيچ، اختيار با خودت. برو هر كس را خودت دوست دارى، به شوهرى برگزين.» دختر عرض كرد: «اتفاقا او را خيلى دوست دارم و جز او كس ديگر را دوست ندارم و زن كسى غير از او نخواهم شد، اما چون پدرم بى آن كه نظر مرا بخواهد اين كار را كرده است، به عمد آمدم، با شما سؤال و جواب كنم تا از شما اين جمله را بشنوم و به همة زنان اعلام كنم از اين پس پدران حق ندارند، سر خود هر تصميمى که می خواهند بگيرند و دختران را به هر كس كه دل خودشان مىخواهد شوهر دهند.»(3)
نکتة سوم: بر اساس مادة 1043 قانون مدنی [که برگرفته از مبانی فقهی است] بلوغ دختر باکره موجب نمیشود که بتواند بدون اجازة پدر یا جدّ پدری ازدواج کند. بنابراین دختر باکره در هر سنّی باشد و لو به سنین بالا هم رسیده باشد ازدواجش متوقف بر اجازة پدر یا جدّ پدری خواهد بود. اما قانونگذار در اینجا صراحتا بیان داشته که اگر این مخالفت و عدم اجازه، بدون علتِ موجّه باشد، اجازه ساقط میشود. اصولاً این ماده به مصلحت دختر وضع شده است. و بدیهی است که اگر پدر بخواهد بی جهت از ازدواج دخترش با شخص معیّن، ممانعت به عمل آورد مغایر با مصلحت وی است.
لذا در این صورت دختر میتواند به دادگاه مراجعه و طی دادخواستی با معرفی کاملِ مردی که قصد ازدواج با وی را دارد مجوّز ازدواج را تقاضا نماید. و ریاست دادگاه پس از احضار پدر و استماع دلایل وی، تصمیمگیری خواهد نمود. در اینجا پدر به طرق گوناگون ممکن است از دادن اجازه مضایقه کند؛ مثلاً بدون اینکه علتی را بیان نماید ازدواج را اجازه ندهد، یا اینکه به بهانههایی غیر موجّه، از قبیل عدم تحصیلات عالیه، فقیر بودن و غیره اشاره و مخالفت نماید، در کلیة حالات فوق، دادگاه چنین مخالفتی را معتبر ندانسته و اجازة ازدواج دختر با مرد مورد نظر را صادر مینماید. اما چنانچه پدر دلایل موجّهی از قبیل اعتیاد مرد به مواد مخدر، مشروبخواری، سرقت، فساد و غیره داشته باشد، دادگاه اجازة ازدواج نخواهد داد.(4)
به نقل از کتاب پاسخ به شبهات دینی، حسین جمالی، ص 101
----------------------------------
(1) نظام حقوق زن در اسلام، ص 93
(2) همان، ص 92
(3)همان، ص 87
(4) مجلة پیام زن، آذرماه 1375، شمارة 57