سوره انبياء [21] - صفحه 2
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38

موضوع: سوره انبياء [21]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 30)- باز هم نشانه‏هاى خدا در جهان هستى: در اينجا يك سلسله از نشانه‏هاى خداوند در نظام عالم هستى و تدبير منظم آن بيان گرديده، و تأكيدى است بر بحثهاى گذشته، پيرامون دلايل توحيد.

    نخست مى‏گويد: «و آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين پيوسته بودند پس ما آنها را باز كرديم»؟! (أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما).

    ممكن است منظور از به هم پيوستگى آسمان اين باشد كه در آغاز بارانى نمى‏باريد و منظور از به هم پيوستگى زمين اين كه در آن زمان گياهى نمى‏روييد، اما خدا هر دو را گشود، از آسمان باران نازل كرد و از زمين انواع گياهان را رويانيد. «و هر چيز زنده‏اى را از آب قرار داديم» (وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ).

    «آيا (با مشاهده اين آيات و نشانه‏ها، باز هم) ايمان نمى‏آورند» (أَ فَلا يُؤْمِنُونَ).

    در مورد پيدايش همه موجودات زنده از آب دو تفسير مشهور است:

    1- حيات همه موجودات زنده- اعم از گياهان و حيوانات- به آب بستگى دارد، همين آبى كه بالاخره مبدأ آن، بارانى است كه از آسمان نازل شده.

    ديگر اين كه «ماء» در اينجا اشاره به آب نطفه است كه موجودات زنده معمولا از آن به وجود مى‏آيند.

    جالب اين كه دانشمندان امروز معتقدند كه نخستين جوانه حيات در اعماق درياها پيدا شده است، به همين دليل آغاز حيات و زندگى را از آب مى‏دانند، و اگر قرآن آفرينش انسان را از خاك مى‏شمرد، نبايد فراموش كنيم منظور از خاك همان طين (گل) است كه تركيبى است از آب و خاك.

    (آيه 31)- اين آيه اشاره به قسمت ديگرى از نشانه‏هاى توحيد و نعمتهاى بزرگ خداوند كرده، مى‏گويد: «و ما در زمين كوهاى ثابت و مستقرى ايجاد كرديم تا انسانها را نلرزاند» (وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ).

    كوهها همچون زرهى كره زمين را در بر گرفته‏اند و اين سبب مى‏شود كه از لرزشهاى شديد زمين كه بر اثر فشار گازهاى درونى است تا حد زيادى جلوگيرى كند.

    به علاوه همين وضع كوهها، حركات پوسته زمين را در مقابل جزر و مد ناشى از ماه به حد اقل مى‏رساند.

    از سوى ديگر اگر كوهها نبودند سطح زمين همواره در معرض تند بادها قرار داشت و آرامشى در آن ديده نمى‏شد، همان گونه كه در كويرها و بيابانهاى خشك و سوزان چنين است.

    سپس به نعمت ديگرى كه آن هم از نشانه‏هاى عظمت اوست اشاره كرده، مى‏گويد: «و ما در لابلاى اين كوههاى عظيم، دره‏ها و راههايى قرار داديم، تا آنها هدايت شوند و به مقصد برسند» (وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ).

    به راستى اگر اين دره‏ها و شكافها نبودند، سلسله‏هاى جبال عظيم موجود در زمين، مناطق مختلف را آن چنان از هم جدا مى‏كردند كه پيوندشان از زمين بكلى گسسته مى‏شد، و اين نشان مى‏دهد كه همه اين پديده‏ها طبق برنامه و حسابى است.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 32)- و از آنجا كه آرامش زمين به تنهايى براى آرامش زندگى انسان كافى نيست بلكه بايد از طرف بالا نيز ايمنى داشته باشد در اين آيه اضافه مى‏كند:

    «و ما آسمان را سقف محفوظى قرار داديم ولى آنها از آيات و نشانه‏هاى توحيد كه در اين آسمان پهناور است روى گردانند» (وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ).

    منظور از آسمان در اينجا جوّى است كه گردا گرد زمين را گرفته، و ضخامت آن طبق تحقيقات دانشمندان صدها كيلو متر مى‏باشد، اين قشر ظاهرا لطيف كه از هوا و گازها تشكيل شده به قدرى محكم و پر مقاوت است كه هر موجود مزاحمى از بيرون به سوى زمين بيايد نابود مى‏شود، و كره زمين را در برابر بمباران شبانه روزى سنگهاى «شهاب» كه از هر گلوله‏اى خطرناكترند حفظ مى‏كند.

    به علاوه اشعه آفتاب كه داراى قسمتهاى مرگبارى است به وسيله آن تصفيه مى‏شود، و از نفوذ اشعه كشنده كيهانى كه از بيرون جو، به سوى زمين سرازير است جلوگيرى مى‏كند.

    (آيه 33)- و در اين آيه به آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه پرداخته، مى‏گويد: «و اوست كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد» (وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).

    و «هر كدام از اينها در مدارى در حركتند» (كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ).

    (آيه 34)- همه مى‏ميرند! در قسمتى از آيات گذشته خوانديم كه مشركان براى ترديد در نبوت پيامبر (ص) به مسأله انسان بودن او متوسل مى‏شدند. اين آيه اشاره به بعضى ديگر از ايرادات آنهاست: گاه آنها مى‏گفتند سر و صدايى كه پيامبر- و به گفته آنها اين شاعر- به راه انداخته دوامى ندارد و با مرگش همه چيز پايان مى‏يابد. (طور/ 30) و گاه چنين مى‏پنداشتند كه چون اين مرد معتقد است خاتم پيامبران است بايد هرگز نميرد تا حافظ آيين خويش باشد، بنا بر اين مرگ او در آينده دليلى خواهد بود بر بطلان ادعاى او! قرآن در جمله كوتاهى به آنها پاسخ داده، مى‏گويد: «و ما براى هيچ بشرى قبل از تو زندگى جاويدان قرار نداديم» (وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ).

    اين قانون تغيير ناپذير آفرينش است كه هيچ كس زندگى جاويدان ندارد.

    وانگهى اينها كه از مرگ تو هم اكنون شادى مى‏كنند «اگر تو بميرى مگر خودشان زندگى جاويدان دارند»؟! (أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ).

    بقاى شريعت و دين و آيين نياز به بقاى آورنده آن ندارد. ممكن است جانشينان او خط او را ادامه دهند.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 35)- سپس قانون كلى مرگ را در باره همه نفوس، بدون استثناء چنين باز گو مى‏كند: «هر انسانى طعم مرگ را مى‏چشد» (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ).

    بعد از ذكر قانون عمومى مرگ اين سؤال مطرح مى‏شود كه هدف از اين حيات ناپايدار چيست و چه فايده‏اى دارد؟
    قرآن در دنباله همين سخن مى‏گويد: «و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى‏كنيم، و سر انجام به سوى ما باز گردانده مى‏شويد» (وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ). البته آزمايش به وسيله بلاها سخت‏تر است.

    جايگاه اصلى شما اين جهان نيست، بلكه جاى ديگر است شما تنها براى دادن امتحانى در اينجا مى‏آييد و پس از پايان امتحان و كسب تكامل لازم به جايگاه اصلى خود كه سراى آخرت است خواهيد رفت.

    (آيه 36)- باز در اينجا به بحثهاى ديگر در ارتباط با موضع‏گيرى مشركان در برابر پيامبر اسلام (ص) بر خورد مى‏كنيم، كه بيانگر طرز تفكر انحرافى آنها در مسائل اصولى است نخست مى‏گويد: «و هنگامى كه كافران تو را مى‏بينند كارى جز مسخره كردن تو ندارند» (وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً).

    آنها با بى‏اعتنايى به تو اشاره كرده، مى‏گويند: «آيا اين همان كسى است كه خدايان و بتهاى شما را (به بدى) ياد مى‏كند»؟ (أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ).

    «در حالى كه خود ذكر خداوند رحمان را انكار مى‏كنند» (وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ).

    تعجب در اين است كه اگر كسى از اين بتهاى سنگى و چوبى بد گويى كند- نه بد گويى بلكه حقيقت را بيان نمايد و بگويد اينها موجودات بى‏روح و فاقد شعور و بى‏ارزش هستند- تعجب مى‏كنند، اما اگر كسى منكر خداوند بخشنده و مهربانى شود كه آثار رحمتش پهنه جهان را گرفته و در هر چيز دليلى بر عظمت و رحمت اوست براى آنها جاى تعجب نيست.

    (آيه 37)- سپس به يكى ديگر از كارهاى زشت و بى‏رويه اين انسانهاى بى‏بند و بار اشاره كرده، مى‏فرمايد: «انسان از عجله آفريده شده» (خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ).

    در حقيقت تعبير «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» يك نوع تأكيد است يعنى آن چنان انسان عجول است كه گويى از «عجله» آفريده شده، و تار و پود وجودش از آن تشكيل يافته! و به راستى بسيارى از مردم عادى چنينند هم در خير عجولند و هم در شر.

    و در پايان آيه اضافه مى‏كند: «ولى عجله نكنيد من آياتم را به زودى به شما نشان خواهم داد» (سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ).

    آيات ممكن است اشاره به نشانه‏هاى عذاب و بلاها و مجازاتهايى باشد كه پيامبر (ص) مخالفان را با آن تهديد مى‏كرد و اين سبك مغزان كرارا مى‏گفتند: پس چه شد اين بلاهايى كه ما را با آن مى‏ترسانى.

    قرآن مى‏گويد: عجله نكنيد، چيزى نمى‏گذرد كه دامانتان را خواهد گرفت.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 38)- باز انگشت روى يكى از تقاضاهاى عجولانه آنها گذاشته، مى‏فرمايد: «و آنها مى‏گويند: اين وعده قيامت اگر راست مى‏گوييد كى فرا مى‏رسد؟!» (وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

    (آيه 39)- اين آيه به آنها پاسخ مى‏دهد، و مى‏گويد: «اگر كافران مى‏دانستند زمانى را كه نمى‏توانند شعله‏هاى آتش را از صورت و پشت خود دور سازند، و هيچ كس به يارى آنها نخواهد شتافت» هرگز تعجيل در عذاب نمى‏كردند، و نمى‏گفتند: قيامت كى فرا مى‏رسد» (لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ).

    (آيه 40)- و جالب اين كه اين مجازات الهى و آتش سوزان «به صورت ناگهانى به سراغ آنها مى‏آيد آن چنانكه مبهوتشان مى‏كند»! (بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ).

    «پس (آن چنان غافلگير و مقهورشان مى‏سازد كه) قدرت بر دفع آن را ندارند» (فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها).

    حتى اگر تقاضاى مهلت كنند و بر خلاف آنچه تا آن وقت عجله مى‏كردند در خواست تأخير نمايند «به آنها مهلت داده نمى‏شود» (وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ).

    (آيه 41)- در آيات گذشته ديديم كه مشركان و كفار، پيامبر اسلام (ص) را به باد استهزاء مى‏گرفتند، اين آيه به عنوان دلدارى پيامبر (ص) و تسلى خاطر او مى‏گويد: اين تنها تو نيستى كه مورد استهزاء واقع شده‏اى «پيامبران قبل از تو نيز مورد استهزاء قرار گرفتند» (وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ).

    «ولى سر انجام آنچه را (از عذابهاى الهى) به باد مسخره گرفته بودند، دامان استهزا كنندگان را گرفت» (فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ).

    بنا بر اين غم و اندوهى به خود راه مده و اين گونه اعمال جاهلان نبايد در روح بزرگ تو كمترين اثر بگذارد و يا در اراده آهنينت خللى وارد كند.

    (آيه 42)- در اين آيه مى‏گويد: نه تنها در برابر عذاب خدا در قيامت، كسى از شما دفاع نمى‏كند، در اين دنيا نيز همين است «بگو: چه كسى شما را در شب و روز در برابر مجازات خداوند رحمان حفظ و نگهدارى مى‏كند»؟! (قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ).

    در واقع اگر خداوند آسمان «جوّ زمين» را سقف محفوظى قرار نداده بود همين به تنهايى كافى بود كه شما را شب و روز در معرض بمباران سنگهاى آسمانى قرار دهد.

    قابل توجه اين كه: در اين آيه به جاى «اللّه»، «رحمن» به كار رفته، يعنى ببينيد شما چقدر گناه كرده‏ايد كه حتى خداوندى را كه كانون رحمت عامه است به خشم آورده‏ايد.

    سپس اضافه مى‏كند: «بلكه آنها از ياد پروردگارشان روى گردانند» (بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ).

    نه به مواعظ و اندرزهاى پيامبران او گوش فرا مى‏دهند، و نه ياد خدا و نعمتهايش دل آنها را تكان مى‏دهد، و نه لحظه‏اى انديشه خود را در اين راه به كار مى‏اندازند.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 43)- باز به عنوان سؤال مى‏پرسد: اين كافران ظالم و گنهكار در برابر كيفرهاى الهى به چه چيز دل بسته‏اند؟ «آيا آنها خدايانى دارند كه مى‏توانند از آنان در برابر ما دفاع كنند»؟! (أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا).

    اين خدايان ساختگى آنها «حتى نمى‏توانند خودشان را يارى دهند و از خويشتن دفاع كنند» (لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ).

    «و نه از ناحيه ما (به وسيله رحمت و نيروى معنوى) يارى و همراهى مى‏شوند» (وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ).

    (آيه 44)- اين آيه اشاره به يكى از علل مهم سر كشى و طغيان افراد بى‏ايمان كرده، مى‏گويد: «ما به اين گروه و پدرانشان انواع نعمتها بخشيديم تا آنجا كه عمرهاى طولانى پيدا كردند» (بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ).

    اما به جاى اين كه اين عمر طولانى و نعمت فراوان حس شكر گزارى را در آنها تحريك كرده و سر بر آستان عبوديت حق بگذارند مايه غرور و طغيانشان شد.

    ولى آيا آنها نمى‏بينند كه اين جهان و نعمتهايش پايدار نيست «آيا نمى‏بينند كه ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از آن (و اهلش) مى‏كاهيم؟» (أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها).

    اقوام و قبايل يكى بعد از ديگرى مى‏آيند و مى‏روند و حتى دانشمندان و بزرگان و علما كه قوام زمين به آنها بود چشم از جهان فرو بستند! «آيا آنها غالبند» يا ما؟! (أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ).

    (آيه 45)- سپس اين حقيقت را باز گو مى‏كند كه وظيفه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن است كه مردم را از طريق وحى آسمانى انذار كند، روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده مى‏گويد:

    «به آنها بگو: (من از پيش خود چيزى نمى‏گويم) تنها به وسيله وحى شما را انذار مى‏كنم» (قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ).

    و اگر در دل سخت شما اثر نمى‏گذارد جاى تعجب نيست، و نه دليلى بر نقصان وحى آسمانى، بلكه به خاطر آن است كه «افراد كر، هنگامى كه انذار مى‏شوند سخنان را نمى‏شنوند»! (وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ).

    گوش شنوا لازم است تا سخن خدا را بشنود، نه گوشهايى كه آن چنان پرده‏هاى گناه و غفلت و غرور بر آنها افتاده كه شنوايى حق را بكلى از دست داده است.

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 46)- به دنبال آيات گذشته كه حالت غرور و بى‏خبرى افراد بى‏ايمان را منعكس مى‏كرد در اين آيه، مى‏گويد: اين بى‏خبران مغرور كه در حالت نعمت و آرامش هرگز خدا را بنده نيستند «اگر گوشه كوچك و از نسيمى عذاب پروردگارت دامنشان را بگيرد (چنان متوحش مى‏شوند كه) فرياد مى‏زنند اى واى بر ما! ما همگى ظالم و ستمگر بوديم»! (وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ). ولى چه سود كه اين بيدارى اضطرارى هم به حال آنها سودى ندارد.

    (آيه 47)- و در اين آيه اشاره به حساب و جزاى دقيق و عادلانه قيامت مى‏كند تا افراد بى‏ايمان و ستمگر بدانند به فرض كه عذاب اين دنيا دامانشان را نگيرد مجازات آخرت حتمى است، و دقيقا تمام اعمالشان مورد محاسبه قرار مى‏گيرد.

    مى‏فرمايد: «و ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت بر پا مى‏كنيم» (وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ).

    در احاديث اسلامى مى‏خوانيم: ميزانهاى سنجش در قيامت، پيامبران و امامان و پاكان و نيكانى هستند كه در پرونده اعمالشان نقطه تاريكى وجود ندارد.

    اين ترازوهاى سنجش آن چنان دقيق و منظم است كه گويى عين عدالت مى‏باشد. و به همين دليل بلا فاصله اضافه مى‏كند: «پس به هيچ كس در آنجا كمترين ظلم و ستمى نمى‏شود» (فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً). نه از پاداش نيكو كاران چيزى كاسته مى‏شود، و نه به مجازات بد كاران افزوده مى‏گردد.

    اما اين نفى ظلم و ستم، مفهومش اين نيست كه در حساب دقت نمى‏شود بلكه «اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد ما آن را حاضر مى‏سازيم» و مورد سنجش قرار مى‏دهيم (وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها).

    «و همين قدر كافى است كه ما حسابگر اعمال بندگان باشيم» (وَ كَفى‏ بِنا حاسِبِينَ).

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 48)- شمه‏اى از داستان پيامبران: از اين آيات به بعد فرازهايى از زندگانى پيامبران كه آميخته با نكات بسيار آموزنده‏اى است بيان شده، كه بحثهاى گذشته را در زمينه نبوت پيامبر اسلام (ص) و درگيرى او با مخالفان، با توجه به اصول مشتركى كه حاكم بر آنهاست، روشنتر مى‏سازد.

    در اين آيه مى‏فرمايد: «ما به موسى و هارون فرقان (وسيله تشخيص حق از باطل) بخشيديم، و نور و ياد آورى براى پرهيز كاران» (وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ).

    (آيه 49)- در اين آيه «پرهيزكاران» را چنين معرفى مى‏كند: «آنها كسانى هستند كه از پروردگارشان در غيب و نهان مى‏ترسند» ترسى آميخته با احترام و تعظيم (الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ).

    «و آنان از روز رستاخيز بيم دارند» (وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ).

    در واقع پرهيز كاران به روز قيامت بسيار علاقه‏مندند چون كانون پاداش و رحمت الهى است اما با اين حال از حساب و كتاب خدا نيز بيمناكند.

    (آيه 50)- اين آيه قرآن را در مقايسه با كتب پيشين قرار داده، مى‏گويد:

    «و اين ذكر مباركى است كه ما آن را (بر شما) نازل كرديم» (وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ).

    «پس آيا شما آن را انكار مى‏كنيد» (أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ).

    آيا چنين كتابى، جاى انكار دارد! دلايل حقانيتش در خودش نهفته، و نورانيتش آشكار است، و رهروان راهش سعادتمند و پيروز.

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 51)- گفتيم در اين سوره فرازهاى بسيارى از حالات انبياء آمده است.

    در اينجا بخش مهمى از زندگى و مبارزات ابراهيم (ع) با بت پرستان انعكاس يافته، نخست مى‏فرمايد: «و ما وسيله رشد و هدايت را از قبل در اختيار ابراهيم گذارديم، و به (شايستگى) او آگاه بوديم» (وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ).

    (آيه 52)- سپس به يكى از مهمترين برنامه‏هاى ابراهيم (ع) اشاره كرده، مى‏گويد: «آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت: اين مجسمه‏هاى بى‏روح چيست كه شما همواره آنها را پرستش مى‏كنيد؟» (إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ).

    تعبير «لابيه» (پدرش) اشاره به عمويش آزر است زيرا عرب گاه به عمو «اب» مى‏گويد.

    اين گفتار ابراهيم در حقيقت استدلال روشنى است براى ابطال بت پرستى زيرا آنچه از بتها مى‏بينيم همين مجسمه و تمثال است، بقيه تخيل است و توهّم.

    (آيه 53)- ولى بت پرستان هيچ گونه جوابى در برابر اين منطق گويا نداشتند جز اين كه مطلب را از خود ردّ كنند و به نياكانشان ارتباط دهند لذا «گفتند: ما پدران و نياكان خويش را ديديم كه اينها را پرستش مى‏كنند» و ما به سنت نياكانمان وفا داريم (قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ).

    (آيه 54)- از آنجا كه هيچ دليلى نداريم كه نياكان عاقلتر و عالمتر از نسلهاى بعد باشند، بلكه غالبا قضيه به عكس است چون با گذشت زمان علم و دانشها گسترده‏تر مى‏شود، ابراهيم بلافاصله به آنها «پاسخ گفت: هم شما و هم پدرانتان بطور قطع در گمراهى آشكارى بوديد» (قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ).

    (آيه 55)- اين تعبير كه توأم با انواع تأكيدها و حاكى از قاطعيت تمام است، سبب شد كه بت پرستان كمى به خود آمده در صدد تحقيق بر آيند، رو به سوى ابراهيم كرده: «گفتند: آيا مطلب حقّى براى ما آورده‏اى يا شوخى مى‏كنى»! (قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ).

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 56)- اما ابراهيم صريحا به آنها پاسخ «گفت: (آنچه مى‏گويم جدى است و عين واقعيت كه) پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است» (قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    «همان خدايى كه آنها را آفريده و من از گواهان اين عقيده‏ام» (الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ).

    ابراهيم با اين گفتار قاطعش نشان داد آن كس شايسته پرستش است كه آفريدگار آنها و زمين و همه موجودات است.

    (آيه 57)- ابراهيم براى اين كه ثابت كند اين مسأله صد در صد جدى است و او بر سر عقيده خود تا همه جا ايستاده، و نتائج و لوازم آن را هر چه باشد با جان و دل مى‏پذيرد اضافه كرد: «و به خدا سوگند، در غياب شما نقشه‏اى براى نابودى بتهايتان مى‏كشم!» (وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ).

    (آيه 58)- به هر حال او بى‏آنكه از خطرات اين كار بترسد و يا از توفانى كه پشت سر اين عمل به وجود مى‏آيد هراسى به دل راه دهد در يك فرصت مناسب مردانه وارد ميدان شد، و با يك دنيا قهرمانى به جنگ اين خدايان پوشالى رفت كه آن همه علاقه‏مند متعصب و نادان داشتند، بطورى كه قرآن مى‏گويد: «پس همه آنها را قطعه قطعه كرد، جز بت بزرگى كه داشتند»! (فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ).

    و هدفش اين بود «شايد بت پرستان به سراغ او بيايند» و او هم تمام گفتنيها را بگويد (لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ).

    درست است كه ما از لفظ «بت پرستى» بيشتر متوجه بتهاى سنگى و چوبى مى‏شويم، ولى از يك نظر بت و بت پرستى مفهوم وسيعى دارد كه هر نوع توجه به غير خدا را، در هر شكل و صورت شامل مى‏شود. و طبق حديث معروف «هر چه انسان را به خود مشغول و از خدا دور سازد بت اوست»!

    (آيه 59)- سر انجام بت پرستان وارد بتخانه شدند و با صحنه‏اى رو برو گشتند كه هوش از سرشان پريد، به جاى آن بتخانه آباد، با تلى از بتهاى دست و پا شكسته و به هم ريخته رو برو شدند! فريادشان بلند شد «صدا زدند: چه كسى اين بلا را بر سر خدايان ما آورده است»؟! (قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا).

    «مسلما او (هر كس بوده) از ظالمان و ستمگران است» (إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ).

    او هم به خدايان ما ستم كرده، و هم به جامعه و جمعيت ما و هم به خودش!

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    278

    RE: سوره انبياء [21]

    (آيه 60)- اما گروهى كه تهديدهاى ابراهيم را نسبت به بتها در خاطر داشتند، و طرز رفتار اهانت‏آميز او را با اين معبودهاى ساختگى مى‏دانستند «گفتند:

    ما شنيديم جوانكى (سخن از بتها مى‏گفت و) از آنها (به بدى) ياد مى‏كرد كه نامش ابراهيم است» (قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ).

    ابراهيم طبق بعضى از روايات در آن موقع كاملا جوان بود و احتمالا سنش از شانزده سال تجاوز نمى‏كرد.

    (آيه 61)- اصولا معمول اين است هنگامى كه جنايتى در نقطه‏اى رخ مى‏دهد براى پيدا كردن شخصى كه آن را انجام داده به دنبال ارتباطهاى خصومت‏آميز مى‏گردند، و مسلما در آن محيط كسى جز ابراهيم آشكارا با بتها گلاويز نبود، و لذا تمام افكار متوجه او شد جمعيت «گفتند: اكنون كه چنين است پس (برويد) او را در برابر چشم مردم حاضر كنيد تا آنها (كه مى‏شناسند و خبر دارند) گواهى دهند» (قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى‏ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ).

    (آيه 62)- جارچيان در اطراف شهر فرياد زدند كه هر كس از ماجراى خصومت ابراهيم و بد گويى او نسبت به بتها آگاه است حاضر شود.

    سر انجام محكمه و دادگاه تشكيل شد و زعماى قوم در آنجا جمع بودند بعضى مى‏گويند: خود نمرود نيز بر اين ماجرا نظارت داشت.

    نخستين سؤالى كه از ابراهيم كردند اين بود «گفتند: آيا تو اين كار را با خدايان ما كرده‏اى؟ اى ابراهيم»! (قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهِيمُ).

    (آيه 63)- برهان دندانشكن ابراهيم: ابراهيم آن چنان جوابى گفت كه آنها را سخت در محاصره قرار داد، محاصره‏اى كه قدرت بر نجات از آن نداشتند ابراهيم «گفت: بلكه اين كار را اين بت بزرگ آنها كرده! از خودشان سؤال كنيد اگر سخن مى‏گويند»! (قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ).

    اصول جرم شناسى مى‏گويد متهم كسى است كه آثار جرم را همراه دارد، در اينجا آثار جرم در دست بت بزرگ است.

    اصلا چرا شما به سراغ من آمديد؟ چرا خداى بزرگتان را متهم نمى‏كنيد»؟

    آيا احتمال نمى‏دهيد او آنها را رقيب آينده خود فرض كرده و حساب همه را يك جا رسيده است؟!

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •