3. حيات حضرت ولي عصر(عليه‌السلام) از نظر علمي چگونه توجيه مي‏شود؟

حيات طولاني امام زمان(عليه‌السلام) بر خلاف عادت است، نه بر خلاف علّيّت؛ يعني به طور عادي كسي نمي‏تواند، هزار يا ده هزار سال زندگي كند؛ اما به صورت غير عادي (خرق عادت) اين كار ممكن است.

دوم. اگر بدانيم انسان چيست و چه كسي بدن او را اداره مي‏كند، اصلاً اين پرسش براي ما مطرح نمي‏شود؛ براي مثال براي عرفا و حكماي بزرگ، اصلاً چنين پرسشهايي مطرح نمي‏شود.

بنده زماني به دندانپزشك محترمي مراجعه كردم. او مي‏گفت دندانهاي بعضي صد سال سالم مي‏ماند و نمي‏پوسد؛ ولي اگر فولاد صد سال شب و روز كار كند، فرسوده مي‏شود. چون اگر فولاد و آهن فرسوده شود، ديگر چيزي جايگزين آن نمي‏شود؛ امّا دندان انسان هر روز عوض مي‏شود و هر روز سلولهاي جديدي جاي سلولهاي مرده و قديمي را مي‏گيرد.

با اين توضيح، همه ذرات بدن در حركت و تعويض است و روح آدمي همه حركات اين ذرات را تحت كنترل دارد. حال اگر روح انسان كاملي، بر خلاف عادت (نظم عادي)، بهترين سلولها را جايگزين كند و دقيق‏ ترين كنترلها را روي قسمتهاي مختلف بدن داشته باشد، يك انسان كامل مي‏تواند، ميليونها سال زنده بماند (اين مطلبي است كه در علم پزشكي امروز به اثبات رسيده است).

مُلاي رومي طي مثالي مي‏گويد: اگر شما روز يا شبي در كنار نهر رواني كه آب آن به آرامي در حركت است، بنشينيد و تصوير خورشيد يا ماه را در آن ببينيد، متوجه مي‏شويد كه صدها عكس مي‏آيد و مي‏رود و شما همچنان خيال مي‏كنيد كه ساعتها با عكس نخست روبه‏رو بوده‏ايد، در حالي كه آينه‏ها و عكسهاي متعدد، هر لحظه مي‏آمدند و مي‏رفتند.

آب مبدَل شد در اين جو چند بار عكس ماه و عكس اختر برقرار[1]

اين بزرگوار در جاي ديگر مي‏گويد:

اي برادر تو همان انديشه‏اي ما بقي تو استخوان و ريشه‏اي[2]

بنابراين، اگر كسي روح و سلطه آن بر بدن خود را بشناسد، و سَيَلان، حركات و تعويض ذرات بدن را تحت كنترل روح بداند و نيز كمي با حكمت و عرفان آشنا شود، اين اشكال كه چگونه يك انسان مي‏تواند يك يا دو ميليون سال يا بيشتر بماند، براي او مطرح نمي‏شود. اگر پيوند روح با خالق جهان هستي به اندازه‏اي بود كه قدرت خاصي ما فوق قدرت افراد عادي يافت، مي‏تواند همان طور كه بدن خود را مي‏گرداند، خارج از بدن خود را هم اداره كند، زيرا خارج از روح او هم حكم بدن او را دارد.

وجود مبارك اميرمؤمنان(سلام اللّه عليه) در خطبه قاصعه نهج‏البلاغه مي‏فرمايد: من در حضور پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم بودم كه مشركان حجاز به پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم گفتند، اگر تو پيامبري معجزه‏اي (حسّي) بياور تا تو را بپذيريم. آنگاه گفتند: دستور بده نيمي از درختي كه روبروي تو است، از نيمه ديگر جدا شود و به حضور تو بيايد. حضرت فرمود: اگر اين كار را انجام بدهم، ايمان مي‏آوريد؟ گفتند: بلي. حضرت علي(عليه‌السلام) در ادامه مي‏فرمايد: من ديدم كه اين درخت دو نيم شد و نيمي از آن در جاي خود ايستاد و نيم ديگر حركت كرد و جلو آمد، به طوري كه شاخه‏هاي آن روي دوش ما قرار گرفت.

مشركان گفتند: دستور بده نيمه ديگر آن هم از جاي خود حركت كند و نزد تو بيايد. پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم اين كار را هم انجام دادند. بعد گفتند: دستور بده دو نيمه درخت به هم متصل شود و در جاي اول قرار گيرد؛ با اين همه، مشركين باز هم ايمان نياوردند.[3]

همه كرامات محال عادي هستند؛ نه محال عقلي كه محال عقلي (مانند 2*2=5) كرامت يا اعجازبردار نيست؛ به هر حال، حيات حضرت ولي‏عصر(عج) محال عادي است؛ نه محال عقلي.