فرمایش امیر بیان علی (علیه السلام) همچون بانگ رعد آسایی است که می تواند دلباختگان دنیا را از خواب مرگبار غفلت، بیدار نماید، چرا که این گروه غفلت زده اگر اندکی از وقت گرانبهای خودرا صرف اندیشیدن در پدیده ی مرگ نمایند، به راحتی خواهند یافت که رفتار آنها در زندگی عملکردی است بیهوده که همچون آب در هاونگ کوبیدن هرگز از آن سود و منفعتی عایدشان نخواهد شد، چرا که آنها نیز عاقبت همانند سایرین به ناچار باید شربت تلخ مرگ را نوشیده، و با دنیای پر زرق و برق خود، وداع نمایند، در این هنگام است که با نگاهی جانکاه و حسرتی فراوان به اموال و دارایی خود نگریسته، و بی آنکه ذره ای از آنها را با خود به همراه آوردند، وارد خانه ی قبر می شوند.
او در حالی به خود می آید، که از آن همه ثروت، تنها تکّه پارچه ای به عنوان کفن نصیبش شده است که آن نیز پس از مدّتی فرسوده و از بین می رود. و به مرور زمان از انسان جز پاره استخوانی پوسیده باقی نخواهد ماند.
بنابراین این مرگ است که به واسطه ی آن، بین انسان و ثروت و دارایی او، و نیز آرزوهای بی پایانش، جدایی و فاصله ایجاد می شود، فاصله ای که هرگز به وصل نمی انجامد.
در اینجا تذکر این نکته ضروری است که اگرچه به وسیله ی مرگ رشته ی هرگونه تعلق و ارتباط بین انسان و تمام آنچه به او بستگی دارد پاره می شود، اما باید دانست که در این باره استثنایی وجود دارد، و آن اعمال و رفتار آدمی است، چرا که آنها همچون رفیق همدم، همیشه و همه جا قرین و همراه انسان بوده و هرگز از او جدا نمی شوند. این امر حقیقتی است که گفتار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) صدق و درستی آن را تایید می کند، که ما در ادامه به نمونه ای از آن گفتار حیات بخش اشاره می کنیم.