-
RE: سوره طه [20]
(آيه 117)- به هر حال ما در اين موقع به آدم اخطار كرديم «پس گفتيم: اى آدم (با اين برنامه مسجل شد كه) ابليس دشمن تو و همسرت است (مواظب باشيد) مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به درد و رنج خواهى افتاد» (فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى).
(آيه 118)- سپس خداوند آسايش بهشت و درد و رنج محيط بيرون آن را براى آدم چنين شرح مىدهد: «تو در اينجا گرسنه نخواهى شد و برهنه نمىشوى» (إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى).
(آيه 119)- «و تو در آن تشنه نخواهى شد و آفتاب سوزان آزارت نمىدهد» (وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى).
در دو آيه فوق به چهار نياز اصلى و ابتدايى انسان يعنى نياز به غذا و آب و لباس و مسكن (پوشش در مقابل آفتاب) اشاره شده است.
(آيه 120)- اما با اين همه شيطان كمر عداوت و دشمنى را با آدم بسته بود، به همين دليل آرام ننشست «پس شروع به وسوسه آدم كرد و گفت: اى آدم! آيا درخت عمر جاويدان را به تو نشان بدهم (كه هر كس از ميوه آن بخورد هميشه زنده خواهد بود) آيا راه رسيدن به حكومت و سلطنت هميشگى را مىخواهى بدانى»؟! (فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى).
در واقع شيطان حساب كرد تمايل آدم به چيست و به اينجا رسيد كه او تمايل به زندگى جاويدان و رسيدن به قدرت بىزوال دارد، لذا براى كشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار از اين دو عامل استفاده كرد.
(آيه 121)- سر انجام آنچه نمىبايست بشود شد، «پس (آدم و حوّا) هر دو از آن (درخت ممنوع) خوردند (و به دنبال آن لباسهاى بهشتى از اندامشان فرو ريخت) عورتشان آشكار گشت»! (فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما).
هنگامى كه آدم و حوّا چنين ديدند بلا فاصله «از برگهاى (درختان) بهشتى جامه دوختند» براى پوشاندن اندام خود (وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ).
آرى! عاقبت «آدم پروردگارش را نافرمانى كرد و از پاداش او محروم شد» (وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى).
(آيه 122)- ولى از آنجا كه آدم ذاتا پاك و مؤمن بود و در طريق رضاى خدا گام بر مىداشت، و اين خطا كه بر اثر وسوسه شيطان دامن او را گرفت جنبه استثنايى داشت، خداوند او را از رحمت خود براى هميشه دور نساخت، بلكه «بعد از اين ماجرا پروردگارش او را برگزيد و توبهاش را پذيرا شد و هدايتش كرد» (ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى).
-
RE: سوره طه [20]
(آيه 123)- با اين كه توبه آدم پذيرفته شد، اما كارى كرده بود كه بازگشت به حال نخستين امكانپذير نبود و لذا خداوند «به او و حوّا دستور داد: هر دو (و همچنين شيطان همراه شما) از بهشت به زمين فرود آييد» (قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً).
«در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود» (بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ).
اما به شما اخطار مىكنم، راه سعادت و نجات به رويتان گشوده است «پس هر گاه هدايت من به سراغ شما بيايد هر يك از شما از اين هدايت پيروى كند نه گمراه مىشود و نه شقاوتمند» (فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى).
(آيه 124)- و براى اين كه تكليف آنها كه فرمان حق را فراموش مىكنند نيز روشن گردد اضافه مىكند: «و كسى كه از ياد من روى گردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت» (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً).
«و در قيامت او را نابينا محشور مىكنيم» (وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى).
اصولا تنگى زندگى بيشتر به خاطر كمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمينان به آينده و ترس از نابود شدن امكانات موجود، و وابستگى بيش از حد به جهان ماده است، و آن كس كه ايمان به خدا دارد و دل به ذات پاك او بسته، از همه اين نگرانيها در امان است.
(آيه 125)- در آنجا «عرض مىكند: پروردگارا! چرا مرا نابينا محشور كردى در حالى كه قبلا بينا بودم»؟! (قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً).
(آيه 126)- بلا فاصله پاسخ مىشنود كه، «مىفرمايد: آن گونه كه آيات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش كردى، امروز نيز تو فراموش خواهى شد» (قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى). و چشمت از ديدن نعمتهاى پروردگار و مقام قرب او نابينا مىگردد.
-
RE: سوره طه [20]
(آيه 127)- سر انجام به صورت يك جمع بندى و نتيجه گيرى مىفرمايد:
«و اين گونه كسانى را كه راه اسراف را پيش گرفتند و ايمان به آيات پروردگارشان نياوردند جزا مىدهيم» (وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ).
«و عذاب آخرت از اين هم شديدتر و پايدارتر است» (وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى).
(آيه 128)- از تاريخ گذشتگان عبرت بگيريد: از آنجا كه در آيات گذشته بحثهاى فراوانى از مجرمان به ميان آمد در اين آيه به يكى از بهترين و مؤثرترين طرق بيدارى كه مطالعه تاريخ پيشينيان است اشاره كرده، چنين مىگويد: «آيا براى هدايت آنها همين كافى نيست كه بسيارى از اقوام گذشته را كه در قرون پيشين زندگى مىكردند هلاك كرديم» (أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ).
همان كسانى كه گرفتار مجازات دردناك الهى شدند و «اينها در مساكن (ويران شده) آنان رفت و آمد دارند» (يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ).
اينها در مسير رفت و آمد خود، به خانههاى قوم عاد در سفرهاى يمن و مساكن ويران شده قوم ثمود در سفر شام و منازل زير و رو گشته قوم لوط در سفر فلسطين مىگذرند، آثار آنها را مىبينند، ولى درس عبرت نمىگيرند.
آرى «در اينها دلايل روشن و آيات فراوانى است براى صاحبان عقل و انديشه بيدار» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى).
موضوع عبرت گرفتن از تاريخ پيشينيان از مسائلى است كه قرآن و احاديث اسلامى زياد روى آن تكيه كرده است.
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام (ص) مىخوانيم: «غافلترين مردم كسى است كه از دگرگون شدن دنيا اندرز نگيرد» و از ورق گردانى ليل و نهار انديشه نكند.
-
RE: سوره طه [20]
(آيه 129)- اين آيه در حقيقت پاسخ به سؤالى است كه در اينجا مطرح مىشود و آن اين كه چرا خداوند همان برنامهاى را كه براى مجرمان پيشين ترتيب داد براى اين گروه ترتيب نمىدهد، قرآن مىگويد: «و اگر سنّت و تقدير پروردگارت و ملاحظه زمان مقرّر نبود، به زودى عذاب الهى دامان آنها را مىگرفت» (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى).
اين سنت الهى، اشارهاى به فرمان آفرينش داير به آزادى انسانهاست، زيرا اگر هر مجرمى بلافاصله و بدون هيچ گونه مهلت مجازات شود، ايمان و عمل صالح، تقريبا جنبه اضطرارى و اجبارى پيدا مىكند، و بيشتر به خاطر ترس و وحشت از مجازات فورى خواهد بود، بنا بر اين وسيله تكامل كه هدف اصلى است نخواهد شد.
به علاوه اگر حكم شود كه همه مجرمان فورا مجازات شوند، كسى در روى زمين زنده نخواهد ماند. (نحل/ 61) بنا بر اين، بايد مهلتى باشد تا گنهكاران به خود آيند و راه اصلاح در پيش گيرند، و هم فرصتى براى خود سازى، به همه پويندگان راه حق داده شود.
(آيه 130)- سپس روى سخن را به پيامبر (ص) كرده، مىگويد: «اكنون (كه بنا نيست اين بد كاران فورا، مجازات شوند) تو در برابر آنچه آنها مىگويند صابر و شكيبا باش» (فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ).
و براى تقويت روحيه پيامبر (ص) و تسلى خاطر او دستور راز و نياز با خدا و نماز و تسبيح را مىدهد و مىگويد: «قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن، همچنين در اثناء شب و اطراف روز تسبيح و حمد پروردگارت را به جا آور تا راضى و خشنود شوى» و قلب تو در برابر سخنان درد آور آنها ناراحت نشود (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى).
بدون شك اين حمد و تسبيح مبارزهاى است با شرك و بت پرستى در عين صبر و شكيبايى در برابر بد گوييها و سخنان ناهنجار مشركان.
(آيه 131)- در اينجا دستوراتى به پيامبر داده شده كه در حقيقت منظور از آن عموم مسلمانان است، و تكميلى است براى بحثى كه در زمينه «شكيبايى» در آيه گذشته خوانديم.
نخست مىگويد: «و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادى كه به گروههايى از آنها (كفار و مخالفان) دادهايم ميفكن!» (وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ).
آرى! اين نعمتهاى ناپايدار، «شكوفههاى زندگى دنياست» (زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا). شكوفههايى كه زود مىشكفد و پژمرده مىشود و پرپر مىگردد و بر روى زمين مىريزد، و چند صباحى بيشتر پايدار نمىماند.
در عين حال اينها همه «براى آن است كه ما آنان را در آن بيازماييم» (لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ).
و به هر حال «آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پايدارتر است» (وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى).
خداوند انواع مواهب و نعمتها را به تو بخشيده است، ايمان و اسلام، قرآن و آيات الهى، روزيهاى حلال و پاكيزه و سر انجام نعمتهاى جاودان آخرت اين روزيها پايدارند و جاودانى.
-
RE: سوره طه [20]
(آيه 132)- در اين آيه براى تلطيف روح پيامبر (ص) و تقويت قلب او مىفرمايد: «و خانواده خود را به نماز دستور ده و خود نيز بر انجام آن شكيبا و پر استقامت باش» (وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها). چرا كه اين نماز براى تو و خاندانت مايه پاكى و صفاى قلب و تقويت روح و دوام ياد خداست.
سپس اضافه مىكند: اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است منافع و بركاتش تنها متوجه خود شماست «ما از تو روزى نمىخواهيم بلكه به تو روزى مىدهيم» (لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ).
اين نماز چيزى بر عظمت پروردگار نمىافزايد، بلكه سرمايه بزرگى براى تكامل شما انسانها و كلاس عالى تربيت است.
و در پايان آيه اضافه مىكند: «و عاقبت و سر انجام نيك از آن تقواست» (وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى).
آنچه باقى مىماند و سر انجامش مفيد و سازنده و حياتبخش است همان تقوا و پرهيزكارى است، پرهيزكاران سر انجام پيروزند و بىتقوايان محكوم به شكست.
(آيه 133)- اين آيه به يكى از بهانه جوييهاى كفار اشاره كرده، مىگويد: «و آنها گفتند: چرا پيامبر معجزهاى از سوى پروردگارش (آن چنان كه ما مىخواهيم) نمىآورد» (وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ).
بلا فاصله به آنها پاسخ مىگويد: «آيا خبرهاى روشن (اقوام پيشين) كه در كتب آسمانى گذشته بوده است براى آنها نيامده»؟ (أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى). كه پى در پى براى آوردن معجزات بهانهجويى مىكردند و پس از مشاهده معجزات به كفر و انكار ادامه مىدادند و عذاب شديد الهى دامنشان را مىگرفت، آيا نمىدانند اگر اينها نيز همين راه را بروند همان سرنوشت در انتظارشان است.
-
RE: سوره طه [20]
(آيه 134)- به هر حال اين بهانه جويان مردمى حق طلب نيستند بلكه دائما در فكر بهانه گيرى تازهاى مىباشند حتى «اگر ما آنها را قبل از نزول اين قرآن و آمدن پيامبر اسلام مجازات و هلاك مىكرديم در قيامت مىگفتند: پروردگارا! چرا پيامبرى براى ما نفرستادى، تا از آيات تو پيروى كنيم پيش از آن كه ذليل و رسوا شويم»؟! (وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى).
ولى اكنون كه اين پيامبر بزرگ با اين كتاب با عظمت به سراغ آنها آمده هر روز سخنى مىگويند و براى فرار از حق بهانهاى مىتراشند.
(آيه 135)- به آنها اخطار كن و «بگو: همه ما و شما در انتظاريم» (قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ).
ما انتظار وعدههاى الهى را در مورد شما داريم، شما هم در انتظار اين هستيد كه مشكلات و مصائب دامان ما را بگيرد.
«اكنون كه چنين است در انتظار باشيد»! (فَتَرَبَّصُوا).
«اما به زودى خواهيد دانست چه كسانى اهل راه مستقيم و آيين حقند و چه كسانى (به منزلگاه حق، و نعمت جاودان الهى) هدايت يافتند» (فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى).
و با اين جمله قاطع و پر معنى گفتگوى خود را با اين منكران لجوج و بهانهجو در اينجا پايان مىدهد.
«پايان سوره طه»