*لذت مناجات
نمازگزاری که با خدای خویش به نجوا میپردازد، خود را به زیور نماز میآراید و با صورت آن شکل میگیرد، نماز جز با مناجات با پروردگار و برای مناجات، حقیقتی جز وجه پایدار خدا نیست. لذا معصوم(ع) فرمود: قوام درونی نماز نجواست؛ زیرا «نمازگزار با پروردگارش مناجات میکند».[3]
پس برای نمازی که نمازگزار با آن عجین شده سهمی جز مشاهده وجه الله نمیماند؛ وجهاللهی که شعاع آن همه حدود داخلی و حواشی خارجی نماز را زیر پوشش گرفته است. چنین نمازگزاری مدعی است که «اِنَّ صَلاَتِی وَ نُسُکِی وَ مَحیایَ وَ مَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ العالمین».[4]
این بنده شایسته جز به «وجه الله» اهتمام نمیورزد، زیرا او روح خداست، چنانچه پیامبر(ص) فرمودند: «من أصبح من أمّتی و هَمُّه غیر الله، فلیس من الله»[5].
این حدیث دلالت دارد، هر که آهنگ او خدا باشد او از خداست، یعنی از وجه خاص اوست. پس این گفته معیاری دارد که هر سالکی باید خویش را با آن بسنجد تا بر او روشن شود از خداوند «باقی» است تا پایدار بماند یا از غیر او و فانی شدنی است؟
این میزان، همان سخن امام صادق(ع) است که فرمودند: «من أراد أن یعلم ما له عندالله فلینظر مالله عنده»؛ آن کس که میخواهد بداند برای او چه چیزی نزد خداوند است، باید بنگرد چه چیزی برای خدا نزد اوست.[6] چرا که دل، آیینه حضرت «مقلب القلوب» است، چنان که او نیز آیینه دل، بلکه برای همه کس جز خویش آیینه است، چون تنها با خداست که هر آنچه غیر اوست، کشف و نمودار میشود.
قلب مؤمن آیینه خداوندی است که دارای اسماء شریفه مؤمن [المؤمن مرآة المؤمن] المؤمن، مهیمن، عزیز است. پس در آیینه دل او هر آنچه در آیینه پروردگارش تجلی یافته، منعکس میشود و با این مقیاس و میزان پی میبرد که آیا شأن و مقامی دارد و نزد او آبرومند است یا نه؟
آری! دل مؤمن آیینه صدق و راستی است. سالک با این آیینه صفات خداوند را که نزد اوست میبیند و صفات خود را نیز که نزد خداست مینگرد. اینجاست که عشق به نماز و گفتگو با حضرت معبود، معیار سنجش قدر آدمی نزد خدا قرار میگیرد که آگاهی از اسرار این عبادت که راز خلقت انسان بدان بستگی دارد، بلکه سر اعلای آن برابر با انسان کامل هست، برانگیزاننده و یاری رسان خوبی در این مسیر خواهد بود.