-
RE: سوره مريم [19]
(آيه 76)- اين عاقبت و سر نوشت ستمگران و فريفتگان زرق و برق و لذات دنياست «و اما كسانى كه در راه هدايت گام نهادند خداوند بر هدايتشان مىافزايد» (وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً).
بديهى است هدايت درجاتى دارد هنگامى كه درجات نخستين آن به وسيله انسان پيموده شود خداوند دست او را مىگيرد و به درجات عالىتر مىبرد.
در پايان آيه به آنها كه بر زيورهاى زود گذرشان در دنيا تكيه كرده، و آن را وسيله تفاخر بر ديگران قرار دادهاند پاسخ مىدهد: «آثار و اعمال صالحى كه از انسان باقى مىماند در پيشگاه پروردگار تو ثوابش بيشتر و عاقبتش ارزشمندتر است» (وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا).
(آيه 77)- يك تفكر خرافى و انحرافى! بعضى از مردم معتقدند كه ايمان و پاكى و تقوا با آنها سازگار نيست! و سبب مىشود كه دنيا به آنها پشت كند، در حالى كه با بيرون رفتن از محيط ايمان و تقوا، دنيا به آنها رو خواهد كرد، و مال و ثروت آنها زياد مىشود! در عصر و زمان پيامبر- همچون عصر ما- افراد نادانى بودند كه چنين پندار خطرناكى داشتند و يا لا اقل تظاهر به آن مىكردند.
قرآن در اينجا- به تناسب بحثى كه قبلا پيرامون سر نوشت كفار و ظالمان بيان شد- از اين طرز فكر و عاقبت آن سخن مىگويد.
نخست مىفرمايد: «آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كافر شد، و گفت: مسلما اموال و فرزندان فراوانى نصيبم خواهد شد»! (أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالًا وَ وَلَداً).
(آيه 78)- سپس قرآن به آنها چنين پاسخ مىگويد: «آيا او از اسرار غيب آگاه شده يا از خدا عهد و پيمانى در اين زمينه گرفته است»؟! (أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً).
كسى مىتواند چنين پيشگويى كند و رابطهاى ميان كفر و دارا شدن مال و فرزندان قائل شود كه آگاه بر غيب باشد، زيرا ما هيچ رابطهاى ميان اين دو نمىبينيم، و يا عهد و پيمانى از خدا گرفته باشد، چنين سخنى نيز بىمعنى است.
(آيه 79)- بعد با لحن قاطع اضافه مىكند: «اين چنين نيست (هرگز كفر و بىايمانى مايه فزونى مال و فرزند كسى نخواهد شد) ما به زودى آنچه را مىگويد، مىنويسيم» (كَلَّا سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ).
آرى! اين سخنان بىپايه كه ممكن است مايه انحراف بعضى از ساده لوحان گردد همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
«و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهيم داشت» عذابهايى پى در پى و يكى بالاى ديگر (وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا). اين مال و فرزندان كه مايه غرور و گمراهى است، خود عذابى است مستمر براى آنها!
-
RE: سوره مريم [19]
(آيه 80)- «و آنچه را او مىگويد (از اموال و فرزندان) از او به ارث مىبريم، و روز قيامت تك و تنها نزد ما خواهد آمد» (وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً).
آرى! سر انجام همه اين امكانات مادى را مىگذارد و مىرود و با دست تهى در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر مىشود، در حالى كه نامه اعمالش از گناهان سياه و از حسنات خالى است.
(آيه 81)- اين آيه به يكى ديگر از انگيزههاى اين افراد در پرستش بتها اشاره كرده، مىگويد: «و آنها غير از خدا معبودانى براى خود انتخاب كردهاند تا مايه عزّتشان باشد» (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا). و براى آنها در پيشگاه خدا شفاعت كنند، و در مشكلات ياريشان دهند، اما چه پندار نادرست و خيال خامى؟
(آيه 82)- «هرگز چنين نيست (كه آنها پنداشتند، نه تنها بتها مايه عزّتشان نخواهند بود، بلكه سر چشمه ذلت و عذابند، و به همين جهت) به زودى (يعنى در روز رستاخيز معبودها) منكر عبادت آنان خواهند شد (و از آنها بيزارى مىجويند بلكه) بر ضدّشان قيام مىكنند» (كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا).
در حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه: «روز قيامت معبودهايى را كه جز خدا انتخاب كردند بر ضدّشان خواهند بود و از آنها و از عبادت كردنشان بيزارى مىجويند».
(آيه 83)- در اينجا از اين حقيقت بحث مىشود كه معبودها نه تنها مايه عزتشان نبودند بلكه مايه بد بختى و ذلتشان گشتند آيه مىگويد: «آيا نديدى كه ما شياطين را به سوى كافران فرستاديم كه آنها را در راه غلطشان تحريك، بلكه زير و رو مىكند» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا).
تسلط شياطين بر انسانها يك تسلط اجبارى و ناآگاه نيست، بلكه اين انسان است كه به شياطين اجازه ورود به درون قلب و جان خود مىدهد.
(آيه 84)- در اين آيه روى سخن را به پيامبر (ص) كرده، مىگويد: «پس در باره آنها عجله مكن ما تمام اعمال آنها را دقيقا شماره و احصا مىكنيم» (فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا). و همه را براى آن روز كه دادگاه عدل الهى تشكيل مىشود، ثبت و ضبط خواهيم كرد.
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه منظور شمردن ايام عمر، بلكه نفسهاى آنهاست، يعنى مدت بقاء عمر آنها كوتاه است و تحت شماره و عدد مىباشد.
-
RE: سوره مريم [19]
(آيه 85)- سپس مسير نهايى «متقين» و «مجرمين» را در عباراتى كوتاه و گويا چنين بيان مىكند همه اين اعمال را براى روزى ذخيره كردهايم كه: «در آن روز پرهيز كاران را دسته جمعى (با عزت و احترام) بسوى خداوند رحمان، (و پاداشهاى او) محشور مىكنيم ...» (يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً).
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: على عليه السّلام تفسير اين آيه را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله جويا شد حضرتش فرمود: «اى على! وفد حتما به كسانى مىگويند كه سوار بر مركبند آنها افرادى هستند كه تقوا و پرهيز كارى را پيشه ساختند، خدا آنها را دوست داشت و آنان را مخصوص خود گردانيد، و از اعمالشان خشنود شد، و نام متقين بر آنها گذارد».
(آيه 86)- سپس مىگويد: در مقابل، «مجرمان را در حالى كه تشنه كامند به سوى جهنم مىرانيم» (وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً). همان گونه كه شتران تشنه را به سوى آبگاه مىرانند، منتها در اينجا آبى نيست بلكه آتش است.
(آيه 87)- و اگر تصور كنند كه در آنجا از طريق شفاعت مىتوانند به جايى برسند، بايد بدانند كه «آنها هرگز مالك شفاعت (در آنجا) نيستند» (لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ). نه كسى از آنها شفاعت مىكند، و به طريق اولى قادر بر آن نيستند كه از كسى شفاعت كنند.
«مگر كسى كه نزد خداوند رحمان عهد و پيمانى دارد» (إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً).
تنها اين دستهاند كه مشمول شفاعت شافعان مىشوند و يا مقامشان از اين هم برتر است و توانايى دارند از گنهكارانى كه لايق شفاعتند شفاعت كنند.
منظور از عهد هر گونه رابطه با پروردگار و معرفت و اطاعت او، و همچنين ارتباط و پيوند با مكتب اولياى حق، و هر گونه عمل صالح مىباشد.
(آيه 88)- خدا و فرزند داشتن! از آنجا كه در آيات پيشين سخن از شرك و پايان كار مشركان بود، در پايان بحث به يكى از شاخههاى شرك يعنى، اعتقاد به وجود فرزند براى خدا اشاره كرده، و زشتى اين سخن را با قاطعترين بيان باز گو مىكند «و آنها گفتند: خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب كرده»! (وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً).
نه تنها مسيحيان عقيده داشتند حضرت «مسيح»، فرزند حقيقى خداست كه يهوديان نيز در باره «عزير» و بت پرستان در باره «فرشتگان» چنين اعتقادى داشتند و آنها را دختران خدا مىپنداشتند.
(آيه 89)- آنگاه با لحنى كوبنده مىگويد: «راستى مطلب زشت و زنندهاى گفتيد»! (لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا).
-
RE: سوره مريم [19]
(آيه 90)- از آنجا كه چنين نسبت ناروايى مخالف اصل توحيد است، گويى تمام عالم هستى كه بر پايه توحيد بنا شده است از اين نسبت ناروا در وحشت و اضطراب فرو مىروند.
لذا اضافه مىكند: «نزديك است آسمانها به خاطر اين سخن از هم متلاشى گردد و زمين شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد»! (تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا).
(آيه 91)- باز براى تأكيد و بيان اهميت موضوع مىگويد: «به خاطر اين كه براى خداوند رحمان فرزندى ادعا كردند» (أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً).
(آيه 92)- اينها در حقيقت خدا را به هيچ وجه نشناختهاند و گر نه مىدانستند «هرگز براى خداوند رحمان، سزاوار نيست كه فرزندى برگزيند» (وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً).
انسان فرزند را براى يكى از چند چيز مىخواهد:
يا به خاطر اين است كه براى بقاء نسل خود نياز به توليد مثل دارد.
يا كمك و يار و ياورى مىطلبد يا از تنهايى وحشت دارد. اما هيچ يك از اين مفاهيم در باره خدا معنى ندارد، نه قدرتش محدود است، نه حيات او پايان مىگيرد، نه ضعف و سستى در وجود او راه دارد و نه احساس تنهايى و نه نياز.
(آيه 93)- به همين دليل در اين آيه مىگويد: «تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند بنده اويند» و سر بر فرمانش (إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً).
و با اين كه همه بندگان جان و دل بر كف او هستند، نيازى به اطاعت و فرمانبردارى آنها ندارد بلكه آنها هستند كه نيازمندند.
(آيه 94)- «او همه آنها را شماره كرده و دقيقا تعداد آنها را مىداند» (لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا). يعنى هرگز تصور نكنيد كه با وجود اين همه بندگان چگونه ممكن است حساب آنها را داشته باشد.
(آيه 95)- «و همه آنها روز رستاخيز تك و تنها در محضر او حاضر مىشوند» (وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً).
بنابراين هم مسيح، هم عزير، هم فرشتگان و هم تمامى انسانها مشمول اين حكم عمومى او هستند با اين حال چه نازيباست كه فرزندى براى او قائل شويم و چه اندازه ذات پاك او را از اوج عظمت به پايين مىآوريم.
-
RE: سوره مريم [19]
(آيه 96)- ايمان سر چشمه محبوبيت! در اين آيه و دو آيه بعد باز هم سخن از مؤمنان با ايمان و نيز ظالمان و ستمگران بىايمان، و سخن از قرآن و بشارتها و انذارهاى آن است.
نخست مىفرمايد: «مسلما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادهاند خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مىدهد» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا).
ايمان و عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى، و شعاع محبوبيت حاصل از آن تمام پهنه آفرينش را فرا مىگيرد، ذات پاك خداوند چنين كسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و اين محبت در قلوب انسانهايى كه در زمين هستند پرتو افكن مىشود.
روايات متعددى در شأن نزول اين آيه از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه نشان مىدهد نخستين بار اين آيه در مورد على عليه السّلام نازل گرديده است، ولى نزول اين آيه در مورد على عليه السّلام به عنوان يك نمونه أتمّ و أكمل است و مانع از تعميم مفهوم آن در مورد همه مؤمنان با سلسله مراتب، نخواهد بود.
(آيه 97)- سپس به «قرآن» كه سر چشمه پرورش ايمان و عمل صالح است اشاره كرده مىگويد: «ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم، تا پرهيز كاران را به وسيله آن بشارت دهى، و دشمنان سر سخت و لجوج را انذار كنى» (فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا).
(آيه 98)- آخرين آيه به عنوان دلدارى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان- مخصوصا با توجه به اين نكته كه اين سوره در مكه نازل شده و در آن روز مسلمانان سخت تحت فشار بودند- و نيز به عنوان تهديد و هشدار به همه دشمنان عنود و لجوج مىگويد: «و چه بسيار اقوام بىايمان و گنهكارى كه قبل از اينها هلاك و نابود كرديم (آن چنان محو و نابود شدند كه اثرى از آنها باقى نماند) آيا تو اى پيامبر! احدى از آنها را احساس مىكنى؟ يا كمترين صدايى از آنان مىشنوى»؟ (وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً).
يعنى اين اقوام ستمگر و دشمنان سر سخت حق و حقيقت آن چنان در هم كوبيده شدند كه حتى صداى آهستهاى از آنان به گوش نمىرسد.
«پايان سوره مريم»