*در مورد ایران این همه تنوع جغرافیایی داریم که اگر در مورد اینها حرف زده شود، این به سینمای ایران کمک می کند. میرسیم به تاریخ. وقتی می گوییم ایران، یک تاریخ عظیم پیش روی ماست که از منظر سینمایی باید به آن بگوییم درام. دوستان می فرمانید که چرا قصه ندارند برای نوشتن. آقای قادری می گویند که چون ایمان نیست. من هم می گویم فقط نگوید ایمان نیست، یک مقدار میتوان آن را توسعه داد. در مقابل ایمان ما کفر را داریم. کافر به چه معناست؟ به معنای کسی که می بیند و انکار می کند. در قرآن بسیاری از کسانی که کافر نامیده شده اند، افرادی هستند که به خدا اعتقاد دارند. ولی یک سری چیزها را انکار می کنند. الان در سینما ما علاوه بر این که آدم مومن به انقلاب اندازه کافی نداریم، کافر به انقلاب و یک سری آدم مردد هم داریم. که خب باید تکلیفشان مشخص بشود.
*چند روز قبل میزگردی داشتیم با حضور آقای علی معلم. بحث این بود که عده ای با نگاه مذهبی و انقلابی برای سینما مشروعیت قائل نیستند. اینها باید پاسخو باشند و تکلیفشان را با سینما مشخص کنند. هر کس بخواهد حرف بزند سریع یقه اش را می گیرند که شما اول بگو اصل سینما را قبول داری یا نه؟ هیچ کس به اینها نمی گوید شما داری تفتیش عقاید می کنید. به شما چه مربوط که من سینمارا قبول دارم یا خیر. اما اگر یک نفر بگوید شما اصل انقلاب اسلامی را قبول دارید یا نه؟ داد و هوار می کنند که آقا سانسور، فاشیسم! ای بابا شما سینما را به یک چیز مقدس عجیب و غریب تبدیل کردید که اگر کسی به آن معتقد نباشد باید سنگ باران شود، ولی راجع به انقلاب اسلامی نمی توان از سینماگر پرسید که تکلیف تو با این موضوع چیست.
*آقایان منتقد! 20 سال است دارید در مورد سینما حرف می زنید. دو ماه هم در مورد ایران حرف بزنید.ببینیم وقتی میگویئم ایران یعنی چی! چه چیزی در ذهن ما شکل می گیرد. آن زمان ما به یک اجماعی می رسیم و من فکر می کنم آن موقع یکی پس از دیگری مشکلات سینمای ما حل خواهد شد. شما می گوئید چرا نمی توانند داستان بسازند؟ من می گویم آنها اصلا داستان را گوش نمی کنند. به ماجراهای انقلاب و دفاع مقدس گوش نمی کنند.