خانم خارجی !!!
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: خانم خارجی !!!

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر کانون maryam آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    56
    می پسندم
    64
    مورد پسند : 16 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    28
    از خندة ما تعجب کرده بود، چفیة روی سرش را پایین کشید و روی گردنش مرتب کرد. عباس با چشم و ابرو، به علی اشاره کرد، علی هم چشمکی زد. چند دقیقه بعد، هر دو پتویی را از پشت سر انداختند روی امیر. ما هم که از امیر رودست خورده بودیم و خواب دلچسب بعد ازظهر را هم از دست داده بودیم، همراه آن دو ریختیم روی پتو. مُشت و لگد بود که بالا و پایین می رفت. امیر زیر پتو داد و فریاد می کرد، اما هیچ کس کوتاه نمی آمد و دست بردار نبود. صدای بچه ها سنگر را پُر کرده بود. بالاخره عباس دلش به رحم آمد و گفت: «بسشه... فکر کنم دیگه ادب شده باشه». پتو را بالا زدیم، امیر مثل پرندة اسیری پرید بیرون. چهار دست و پا گوشة سنگر نشست و شروع کرد به ناله کردن: «آی دستم... دیوانه ها... آی کمرم» اما نگاهش که به او افتاد، دوباره شروع کرد به خندیدن. او هنوز آرام و خجالت زده همان گوشة راست سنگر ایستاده بود و ما را تماشا می کرد.
    امیر قاه قاه می خندید و دستش را روی پایش می زد. آرام که شد گفت: «فکر کردید من دروغ گفتم؟» بلند شد و پیش او رفت. به شانه اش زد و گفت: «این اکرمه... از برادرای نجف. تازه به این منطقه اعزام شده».
    اکرم هنوز نمی دانست چه اتفاقی افتاده، اما لبخند زیبایی، صورت سبزه و کشیده اش را جذاب تر کرده بود.

  2. 2 کاربر پست maryam عزیز را پسندیده اند .


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •