خصوصیات و زوایای اخلاقی استاد از زبان شاگرد وی
آشنایی با حضرت استاد
15 دی ماه سال 1361 بود که برای نخستین بار توفیق دیدار و حضور در مجلس نورانی درس اخلاق این استاد بزرگوار را پیدا کردم و الحق که «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی». در آن روزها نوجوانی بودم که مشتاقانه این جا و آنجا به دنبال استادی میگشتم تا مرا از چشمه زلال معارف قرآن و اهلبیت علیهمالسلام سیراب کند. هر کس نشانهای میداد، بیدرنگ میرفتم و میدیدم.
بهرههای فراوانی هم از عزیزان متعددی بردم که وامدار و سپاسگزار همه آنها بوده و هستم، امّا هنگامی که در آن چهارشنبه سرنوشت ساز توفیق رفیق راه شد و به محضر ایشان راه یافتم، گمشده خود را پیدا کردم و به لطف خدا از آن روز تا کنون از این نعمت بیبدیل بهرهمند بودم؛ از جلسات درس اخلاق و تفسیر گرفته تا سال 1372 که افتخار درک درس خارج فقه و اصول معظمله نصیب من شد، و تا سالها بعد که با حسنظن و محبت پدرانه ایشان نعمت تمام شد و به درسهای خصوصی هم راه پیدا کردم... حالا هم سخت چشم به راهم که این پیر میداندار علم و اخلاق از بستر بیماری برخیزد و همچنان به نورافشانی بپردازد. همین چند ماه وقفهای هم که پیدا شد، خیلی خسارتبار و دردآور بوده است و مدام این غزل حافظ را زمزمه میکنم که:
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهـــان و آخر کار دلبــــری برگزیـدهام که مپرس
آنچنان در هوای خــاک درش مـیرود آب دیـــدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش سخنــــانی شنیدهام که مپرس
بیتو در کلــبه گــدایی خویش رنجهایی کشیـــدهام که مپرس