و باز خداوند است که مي فرماید: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتي، برتري مي دهد» آیا خداوند گفته است: خداوند نجیب زادگان و شریفان نسب دار را رفعت مي دهد! ولي حق تعالي با تأکید مي گوید: «هل یستوي الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»(3) آیا آنان که مي دانند و آنان که نمي دانند با هم برابرند؟ پس چرا از احترام و تجلیل من نسبت به این عالم که مورد بزرگداشت خدا نیز هست رنجیده شده اید، شکستي که این مرد به آن ناصبي با دلائل و براهین خدا آموخته داد از هر شرافت مبني بر نسب و تبار، بالاتر و برتر است.
دلائل و حجّت هاي امام، حاضرین را خاموش کرد، ولي یکي از بني عباس حاضر در جلسه هم چنان بر موضع نادرست خویش پافشاري کرد و گفت: «یابن رسول اللّه! شما این مرد را بر ما مقدّم داشتي و ما را پایین تر از او به حساب آوردي در صورتي که او مانند ما نسبي چنین روشن و درخشان ندارد و از صدر اسلام تاکنون آن را که نسبي شریف تر داشته باشد بر دیگران مقدّم مي دارند....» منطق این عباسي، منطقي است سست و بي بنیاد که اسلام بدان کمترین بهایي نمي دهد، اسلام متوجّه ارزش هاي والایي است که هرگز چنین افرادي تصوّر آن را هم ندارند و به گوش شان نخورده است.
از این رو حضرت طبق اصل قرآني: «و جادلهم بالّتي هي احسن»(4) و دستور: «کلّموا الناس علي قدر عقولهم» براي قانع کردن وي راه دیگري در پیش گرفت و فرمود: «سبحان اللّه!» آیا عباس که از بني هاشم بود با ابوبکر تیمي بیعت نکرد؟ آیا عبداللّه بن عباس پدر خلفاي عباسي و از خاندان بني هاشم، کارگزار عمر بن خطاب از بني عدي نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قریش را وارد شوراي شش نفره کرد، ولي عباس را که هاشمي و قرشي بود وارد شورا ننمود؟! پس اگر برتر شمردن غیر هاشمي بر هاشمیان نادرست است، باید بیعت کردن عباس با ابوبکر و کارگزاري عبداللّه بن عباس براي عمر را محکوم کني و اگر آن کار اشکالي نداشت این مورد هم مانند آن روا خواهد بود....» معترض، تاب این استدلالات را نیاورد خاموش گشت و دیگر دم نزد.(5) حضرت که دیده بود دلایل قرآني او را قانع نکرد از بیعت جدش عباس با ابوبکر و کارگزاري عبداللّه بن عباس براي عمر در حالي که این دو خلیفه از نظر نسب به پاي عباس و فرزندش نمي رسیدند استفاده کرد و این نمونه کامل«الزموهم بما التزموا به» است.
1. سوره آل عمران،آیه 23.
2. سوره مجادله، آیه 10.
3. سوره زمر، آیه 9.
4. سوره نحل، آیه 12.
5. الاحتجاج طبرسي، ج 1 و 2، ص 454.






پاسخ با نقل قول
