به دفترش برای مصاحبه مراجعه کردید؟
نه بیرون از دفتر این مصاحبه انجام شد. در آمریکا قانون این است که اگر داخل دفتر یا خانه کسی بروید، میتوانند فرد را بکشند و بعد بگویند او قصد حمله به من را داشته است.در حالی که در حلقه امنیتی خودش راه میرفت خبرنگاران زیادی بودند، من جلو رفتم و توانستم صحبت کنم. خبرنگاران خارج از رینگ امنیتی حرکت میکردند اما من رودرروی او قرار گرفتم و اولین سوالم را پرسیدم « قرآن خواندی»؟ گفت: نه، من اصلا قرآن نخواندم. او مرا به دفترش دعوت کرد اما من نرفتم. در ادامه این سوال را پرسیدم که چرا وقتی قرآن را نخواندی، به قرآن و حضرت رسول اهانت و حمله کردی؟ او پاسخ داد: مسلمانها باعث شدند ما از اسلام بدمان بیاید. گفتم مسلمانهای مد نظر تو چه کسانی هستند؟ آیا بن لادن مد نظر تو است؟ گفت: بله. من گفتم: ما مسلمانها، این افراد را مسلمان به شمار نمیآوریم، چون این افراد تندرو و رادیکال هستند. شما نباید اسلام را با آنها بسنجید. بعد که با او صحبت کردم و گفتم ما به عنوان مسلمان داریم این موارد را به تو میگوییم آخرش به این نتیجه رسید و گفت: «بله حق با شماست». این جمله را هیچ وقت نگفته، شاید هیچ وقت هم نگوید اما این جمله را گفت. این جمله را در یک شرایط باز عنوان کرد و نمیتواند بگوید تحت فشار این جمله را گفته است. ما تحت فشار بودیم، مدام در فاصله یک متری و دو متری حلقه امنیتی بودند. خیلی هم نگران بود که از طرف من صدمه نبیند.
* چرا این احساس را میکرد و چگونه متوجه شدید؟
«تری جونز» گفت موافقم که میگویید مسلمانان با بنلادن فرق دارند
چون من ایرانی هستم. دستم را چک میکرد، در چشمهایم نگاه میکرد، در یک ثانیه سه بار به سمت دست و چشمهایم نگاه میکرد که من کاری انجام ندهم. آخر مصاحبه وقتی گفتم نباید اسلام را با بنلادن بشناسی و باید دقت بیشتری کنی، اسلام دین خوبی است و من به عنوان مسلمان به تو میگویم که باید دقت کنی. بنلادن نماینده اسلام نیست و ما با او مشکل داریم. دین اسلام دین خوب و کاملی است و من بیشتر از تو اسلام را میشناسم، گفت: «بله شما راست میگویی و حق با شماست و من با نظر شما کاملا موافقم». این را که گفت من از سوالات دیگر منصرف شدم؛ هرچند که می دانستم این افراد نسبت به اسلام کینه دارند.






پاسخ با نقل قول
