اول اینکه . یک و فقط یک منبع برای این خاطره بیان کنید ! یک روایتگر مستقل که در اثری این را گفته و به شیوه تاریخ نگاری توصیفی یا تحلیلی احتمال صحتش را فقط سنجیده باشد و نه ثابت کرده باشد !ژ
جواب : فحش !
دوم اینکه . عقل شما چه می گوید ؟ در اواسط قرن بیستم . رهبر کشوری به دیدار رسمی از کشور همسایه می رود . و رهبر کشور میزبان نه گذاشته نه برداشته . بی خبر دختر به اتاق او می فرستد ! ! ؟؟
جواب : فحش
سوم اینکه پادشاه مهمان می گوید حالا این دختره بدچیزی نبود ولی فکر ناموسم هستم ( یعنی اگر قرار نبود آتاتورک به ایران بیاید . رضا شاه بدون هیچ مشکلی مطابق روایت ذکر شده شبی تا سحر نمی خفت !)
خو این چه مدل درود بر شرفش شد ؟ یعنی اگر آتاتورک قول میداد ایران که آمد دختر نخواهد . رضا شاه . که پادشاه کشور است . برود ترکیه دختر بازی اشکال ندارد ؟
جواب : فحش
چهارم اینکه ایشان چطور همه زنان و دختران ایرانی را ناموس خود می دانست که دستور داد به زور چادر از سرشان بکشند ؟
این چه فرقی دارد با به زور چادر سر کسی انداختن که این بشود بی شرفی و آن با شرفی ؟
جواب : خوب کرد . چادر ایرانی نیست !!!!
سئوال : تو کت و شلوار و شلوار جین و تی شرت می پوشی که هیچ کدام ایرانی نیستند . بییایند توی خیابان لختت کنند خوب کاری کرده اند پس ...
جواب : همان فحش .
خلاصه .....نمی دانم کدام یک ابله ترند . آن ها که این شایعات را باور می کنند . یا ما که برای مبارزه با این عوام شایعه پرست مدام فحش می خوریم.
-پایان-