این یه متن انگلیسی بود که توی اینترنت دیدم. گفتم بزارمش اینجا. ترجمه نداشت. خودم ترجمه اش کردم. هم متن انگلیسی و هم فارسی رو بخونید. برای زبانتون هم خوبه
ترجمه :
"زلزله آذربایجان یادآور خاطره ای برای من بود. زلزله ی بم رو به یاد آوردم وقتی که اتفاق افتاد.همون طور که توی عکس میبینید، مردی اومد اونجا که ماشین ضد گلوله یا 1000 واحد امنیتی اونو همراهی نمیکردن. او اومده بود تا مردمی رو که از زلزله مصیبت دیده بودن رو ببینه. از چادرهای محل اسکانشون دیدن کرد و از وضعیتشون سوال کرد. او نگران این نبود که فرد اول مملکت هست یا یه فرد عادی. او نگران وضعیت مردم بود و اینکه چطوری میتونه کاری انجام بده برای تسلی دادن اونا. او به مردم انرژی مثبت داد. او نگران این نبود که لباسش کثیف بشه یا شأنش بیاد پایین. اون هم همراه بقیه مردم کشورش نگران بود. او دستور داد که از مردم آسیب دیده مراقبت کنن. اینا تصاویری هست که شما هیچ وقت توی تلویزیون خودتون نمیبینید."