ادیانی وجود داشته اند در شرق و غرب، تحت عنوان دین و عرفان و معنویت شهوت رو گناه قلمداد کرده اند و ضد معنویت میدانستند و فکر میکردند که اگر فردی میخواهد به خدا نزدیک شود باید شهوتش را سرکوب کند.
اسلام با این تفکر مبارزه کرده است. اسلام غریزه شهوت را قبول دارد و خبیث نمیداند و سرکوب نمیکند. و نه تنها میگوید منافی یا معنویت و عفت نیست، بلکه میگوید مکمل آن است. یعنی بستر ساز برای تکمیل معنویت است.
روایاتی هست از این دست که اگر کسی ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده، ویا اینکه نماز فرد متاهل با ارزشتر از نماز فرد مجرد است. چراکه روی فرد مجرد فشار جنسی است چه زن و چه مرد. و بخشی از حواسش درگیر نیاز جنسی است، چه بداند و چه نداند. ولی فرد متاهل غریزه جنسی اش تامین شده و فشاری از ناحیه غریزه جنسی رویش نیست بنابراین قدرت تمرکز و توجه اش به نماز بیشتر است.
اسلام با افراطی گری وحق ناشناسی در شهوت مخالف است، با رفتارهای جنسی غیر اخلاقی و غیر عادلانه مبارزه کرده است، نه با لذت جنسی!
احادیثی داریم که در مورد مسئله جنسی صحبت میکند و حتی جزئیات آمیزش رو نیز بیان میکند که در صحبت عمومی نمیشود به زبان آورد و باید آدرس داد تا خود فرد برود و بخواند. در حالی که یک فرد معصوم این حرفهای رو زده و حرفش حجت دینی است، معصومی که آمده برای معنویت! و این یعنی اینکه جنسیت یک مسئله تابو نیست که نباید درباره آن بحث شود و باید حذف شود. اما باید حدودش شناخته شود و معلوم شود این حرفها و کارها مال کجاست ؟!!
بنابراین، تمام این نوع احادیث درباره آرایش کردن و آراسته بودن (چه مرد و چه زن) و مسائل جنسی مربوط به عرصه عمومی نیست، و برای درون خانواده است، نه خارج از خانواده!