یک روزی کسی از امام جعفر صادق سوال کرد خدا کجاست؟ چرا ما خدایی رو که نمی بینیم باید بپرستیم؟
اتفاقا روزی با حضرتش هم سفر شده بود ودر کشتیی سوار بودند.حضرت فرمان دادند او را ازکشتی بندازندش بیرون چون خیلی هم توی کشتی بی قراری می کرد وسرو صدا راه انداخته بود.با فرمان حضرت او را از کشتی بدرون دریا انداختند.او هی داد زدو شیون وزاری راه انداخت ودر حال غرق شدن بود واز دیگران هم ناامید شده بود شروع کرد خدا را صدا کردن !! که : ای خدا نجاتم بده.....!!!! وقتی حضرت دیدند از خلق ناامید شده ورو به پروردگار جهانیان کرده ، دستور دادند تا او را نجات دهند. وقتی او را به کشتی اوردند ؛ حضرت فرمودند: حالا خدا را یافتی؟؟؟ او گفت در حال غرق شدن خدا را یافتم که باید به او متوسل شد واز او کمک خواست .!!!