اما اکنون همین زن برجسته و احترامانگیز، همین زنى که در تمامى سرزمین حجاز، زنى مانند او نبود، با شور و اشتیاق فراوان و با علاقه و عاطفهاى وصفناشدنى، خود قدم به میان نهاده بود، و در طرح پیشنهاد ازدواج، با محمدصلی الله علیه و آله پیشقدمى و پیشگامى مىکرد.
چنین بود که مقدمات ازدواج محمدصلی الله علیه و آله و خدیجه، صورت پذیرفت و گفتگو دربارهى این مزاوجت فرخنده، به مرحلهى تصمیم و تدارک رسید. خدیجه در این ازدواج، نه تنها آداب و رسوم خواستگارى را دیگرگونه ساخت، بلکه همهى سنتهاى دست و پاگیر ازدواج را که آن زمان در میان اعراب جاهلى رواج داشت، زیر پا نهاد. حتى در مورد مهریه نیز دست به کارى زد که پیش از آن، کسى نظیرش را ندیده بود. با آن که خواستگاران قبلى ثروتهاى کلان و نقدینههاى گران، در اختیار داشتند و مهریههاى سنگین و خیرهکننده عرضه مىداشتند، باز خدیجه در مورد محمدصلی الله علیه و آلهرفتارى دیگر در پیش گرفت. بدین معنى که مهریه را نیز به جاى آن که از سوى مرد باشد، او از مال و ثروت خود قرار داد و مبلغ چهار هزار دینارى را که به عنوان مهریه از آن سخن رفته بود، از دارائى سرشار خود به محمدصلی الله علیه و آله هدیه داد.
خدیجه با این برنامهى درخشان اخلاقى، و با این رفتار خیرهکننده که در عین عظمت و شخصیت و سرافرازى، حکایت از فروتنى و تواضعى با شکوه داشت، نشان داد که به راستى برجستگى و امتیاز اصلى و اساساش از جهت ثروت سرشار و اعتبار تجارى او نیست. بلکه آنچه بدو عمیقاً ارزش و شخصیت و برجستگى مىبخشید، شکوه اندیشه و طرز تفکر و والائى دیدگاههاى معنوى او است که نسبت به دیگر زنان ممتاز سرفرازش مىکند.
آرى، او شوهرى مىخواست که از لحاظ فضیلت و معنویت برجستهترین مردان زمان و زمانه باشد، و پیدا است که چنین کسى جز پیامبرصلی الله علیه و آله هیچ کس دیگر، نمىتوانست باشد.
«ابناسحاق» سیرهنویس قدیمى نیز اعتراف مىکند که: مقام معنوى و اخلاقى حرمت بىمانند خدیجه به جایى رسید که مورد عنایت خاص الهى قرار گرفت. چنان که روزى جبرئیل به هنگام نزول وحى گفت: «اى پیامبر، سلام پروردگار یکتا را به خدیجه برسان.» پیامبر اسلام نیز به خدیجه گفت: «اى خدیجه، اینک جبرئیل درود پروردگار را به تو ابلاغ مىکند». آنگاه خدیجه در پاسخ گفت: «خداوند خود سلام است و آغاز سلام و درود از اوست، و درود و سلام بر جبرئیل...»