اين وضع مسلمانان مستضعف بيچاره ميانمارى است كه دهها هزار نفر از آنها امروز با بدترين وضع در بنگلادش زندگى مىكنند. نمايندگان ما به آنجا رفتند و آمدند و خبرهايى به ما دادند كه واقعاً خواب از چشم انسان مىپرد! چهقدر امروز دنيا نسبت به حقوق بشر به معناى واقعى بىاعتناست! مگر در دنيا صدايى از كسى بلند شد؟! يك مشت چكمهپوش دهها هزار مسلمان ميانمارى را با فجيعترين وضع از خانه خودشان بيرون كردند؛ بچهها و زنان و مردانشان را كشتند؛ اموالشان را غارت كردند؛ هر كس توانسته جان خودش را بردارد، فرار كرده؛ در دنيا هم كسى به كسى نيست؛ نه سازمان ملل حرفى مىزند، نه كميته حقوق بشر فريادى مىكشد، نه صليب سرخ جهانى احساس مسؤوليتى مىكند، نه اين كنفرانس ها و مؤسسههاى دروغىِ دفاع از حقوق بشر و دفاع از صلح و غيره حرفى مىزنند؛ كأنه اينها انسان نيستند! اين، دشمنى دنيا را با اسلام و مفاهيم و ارزش هاى اسلامى نشان مىدهد؛ اين نشان مىدهد كه چهقدر نسبت به انسان بىاهتمام و بىاعتنايند و آنچه درباره حقوق بشر و اينگونه تعبيرات مىگويند، حربهاى سياسى است؛ براى اينكه كسى را در جايى بكوبند؛ كسى را بزرگ كنند؛ دولتى را تضعيف كنند و مردمى را از صحنه خارج نمايند.
متأسفانه اين حرف ها به گوش افكار عمومى اروپا و امريكا نمىرسد تا بفهمند كه زمامداران شان در دنيا چه دارند مىكنند. مردم ما اين حقايق را مىدانند؛ مىدانند كه اينها در بيان ادعاهاى بشردوستانه و طرفدارى از حقوق بشر، چهقدر دروغگو هستند. آن سادهلوح هايى كه به اين حرفها دل خوش كردهاند، آنها بايد اين مطالب را بشنوند.. مسائل مسلمانان ميانمارى را اصلاً بكلى كأنلميكن فرض مىكنند؛ چرا؟! مگر جرم اينها چيست؟! جرم اينها اين است كه مسلمانند. آنها با اسلام دشمنند و از اسلام مىترسند.