من::دکتر هم نرو
:چرا میری سر کار وحقوقت رو از رییست میگیری
:؟؟
:بگو خدایا من نمیرم سرکاراز دیگران هم کمک نمی خوام.فقط خودت.خودت.!!
:از دیگران
مرد سنی:
خیلی دوری دانشمند
من :خیر. خیر.من تا هروقتی که تو بخوای با هم بحث می کنیم یا تو منو متقاعد میکین وبر حق بودن دینت رو می فهمم وگرایش پیدا می کنم ویا تو.
منتهی بدور از هرگونه توهین وجسارتی.
من: :منهم دانشمند نیستم .فقط یک فرد معمولیم وبس. در ضمن دارند قرآن می زارن .باید گوش کنی .مگر نشنیدی در قران کریم خداوند فرموده وقتی قران خونده میشه گوش فرا دارید وساکت باشید؟؟
آخه شماها به حرف قران وخدا هم گوش نمی دید.
مرد سنی:
:من از الله می ترسم که کسی را توهین کنم قران این چیز را به ما نشان نداده
من::اما ما روی محبت به الله به کسی توهین نمی کنیم .نه از روی ترس. از روی عشق به الله به دیگران احترام میزاریم چون اونم بنده ای است از بندگان الهی. نه از روی ترس.
مرد سنی:
:رازق کیه الله است یا کار کردن
من::کار بهانه ایه برایرزقی که الله میده
مرد سنی:
:صدر صد اگر من یقین کنم که کار به من رزقه می ده این خودش راهی است برای جهنم درسته چون دنیا دارل اسبابه دوری از اسباب جاهیلیته ویقین کر دن شرکه
:من وقتی که رزق می خوام از محمد نخوام از الله بخوام دستور الله چه اینه که کار بکنم والله خودش هم قادر است که بدون کار کردن مرا رسکه بدهد همین تور قوم حضرت موسی را داد همین تور که به حضرت مریم داد وووو
من::خب جواب منو ندادی
وقتی که گرفتاری داری چرا روو میندازی به دیگران ؟؟
چرا نمیری یکراست در خونه خدا؟؟