موضوع: مناظره با فردی از اهل تسنن

من :همون پیامبر اکرم در کتابهای خودتون موجوده:فرمود:اِنّی تارٌ فیکُمُ الثَقَلَین.ِتابَ الله وَعِترَتی مِن اَهلِ بَیتی

مرد سنی:
:اهل بیت؟؟

من::واَن یَمسَسکَ لا تُضِلُّ اَبَداً

من:من دو چیز گرانبها در بین مشا بعد از خودم بجا میزارم

:اگر به اونها چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشید

:واین حکم همون استاده دانشگاهه

:که درس رو شرح میده

قرآن رو من وتو نمی فهمیم وتنها کسانی می فهمند که معصوم باشند

:وهمخونها شرحش کرده باشند.معصومین علیهم السلام.

مرد سنی:
:یعنی اگر حضر ت علی ض از رسول خدا پیروی نمی کرد ما هم از حضر ت علی پیروی نمیکردیم



من::هرگز

:هرگز

:اگر علی از رسول اکرم پیروی نمی کرد

:ما هرگز

:دنباله رویش نبودیم

:زیرا پیامبر نماینده خداست

خودت داری

:میگی

:هرچه پیغمبر بگه

مردسنی:
:بله

من:ما گوش میکینیم

مردسنی:
:روبه چشم

من:آفرین

:در احادیث متواتر وپی در پی پیامبر اکرم علی رو جانشین خودش معرفی کرده

:اگر برید تاریخ رو از روی کتابهای خوددتون بخونید متوجه خواهیشد

:نمی دونم

من:من شنیدم حتی از خوندن کتابهای خودتون منعتون می کنند

:تتااگاهییدا نکنید

مردسنی:
:شما برو سایت عقید را نگاکن معلوم میشه

من:وقتی اون کتاب رو خوندی بیا من در خدمتتم

مردسنی:
:کتاب مال خودتونه

من:بخدای احد و واحد من حاضرم اگر بعد از خوندن اون کتاب حرفی داشتی به مذهب تو گرایش پیدا کنم

اگر حرفی برای گفتن داشتی

مردسنی:
:از رسول خدا است

من :خیر

:خیر

:دیدی که نخوندی؟ اون کتاب هیچ.



:من از اون کتاب صرف نظر میکنم

:باشه

:نخونش

:مگردکتر تیجانی رو نمی شناسی؟

مردسنی:
:می ترسم من هم قاطی کنم


من):دکتر تیجانی یک وهابی دو آتشه بود

که مستبصر میشه

:وبه مذهب شیعه گرایش پیدا می کنه

مردسنی:
:شما اقای الله یاری را مشنا سید

من:وکتابهایی نوشته

:از کتب خودتون

:اونو که دیگه قبولش داری

:از اون اهل تسنن متعصب دو آتشه بود

:برو کتابهاشو بخون

:که منابعش همه اش از اهل تسننه

:جواب منو بده از این شاخه به اون شاخه نپر


مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است

من:بزار بحثمون یکی یکی تموم شه


مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است



مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است

من:شما که ادعا داری علی بن ابیطالب خلیفه چهارمه .

من:بله

مردسنی:
:مگه مذهب شما یکی است

من ::ما مذهبمون باشما فرق داره

مردسنی:
:اره

من :ما پیرو علی بن ابیطالبیم

:پیرو پیامبریم

:پیرو خداییم

مردسنی:
:مذهب نه دین من وشما فرق داره

من :اشخاصی که خداوند عاشقشونه

:بهشون عشق می ورزه

:اما نگفتی که دکتر تیجانی رو می شناسی یانه؟

:دین =مذهب=آیین= روش= قانون

:الغدیر رو گفتی کتاب خودمونه .در حالیکه نخونده بهش افترا زدی

:نخونده قضاوت میکین

:چطور مسلمونی هستی

:که چیزی رو که نخونده روش قضاوت میکنی؟

:اونو هیچ


مردسنی:
:ما از شما اهل بیت را دوستداریم چون انها را با الله یک سان نمی دانیم

من ):که اینقدر سریع جبهه گیری میکنی

:دکتر تیجانی رو که یک وهابه رو چی میگی؟ از کتب خودتون شاهد اورده.

من :کتابهایی نوشته که باید بری بخونیش

:نکنه اونم میخوای بگی ؟؟؟



:!!!

مرد سنی:

:شما اخوندی

من :خیر

مردسنی::بله.آخوندی

من :خیر

:دیدی که راحت قضاوت میکینی.



ای مسلمون

:چیزی رو که ندیدی چرا قضاوت میکین

:تو که داعیه اسلام رو داری

:من تا بحال توی این بحث ازت پرسیدم درجه ات چیه؟؟

:اصلا پیش قضاوت راجع بهت داشتم؟

مردسنی:
چون :شما زیاد بلدی.

من:آهان افرین

:این زیاد بلد بودن

:مال مطالعه داشتنه

:چرا که اخوندای ما

:موالیان ما

:ما رو از حقیقت دور نمی کنند

:حتی بما میگن

:برید کتب اهل سنت رو هم بخونید

همین کتاب علامه امینی

:رو ما می خونیم

مردسنی
:ای کاش همشو ن از حرفهای شیر خدا بود علی علی علی

من :در حالی که همه اش از کتب خودتون نسخه برداری شده

مردسنی:
:از خودمیگی


من:ماآزادیم هر کتابی رو بخونیم


:اما شماها جرات نمی کنید

:یک کتاب شیعه بخونید

:خیر

مردسنی:
:از حر فهای محمد نیست


من::من از خودم هیچی نمیگم.



:من روی تحقیق حرف می زنم



:پیامبر اکرم رو اصلا می شناسی؟


مردسنی:
:بابا چه ته قیقی


من:ایده هاش .نظرش .حرفهاش .میدونی چیه؟

:که ادعا میکین

:من از پیش خود میگم

واز ایشون نمی گم

تمام حرفهایی که زدم

:یا روایت بود یا حدیث



عایشه رو که قبول داری؟
مردسنی:
:قیامت معلوم میشه

من:بابا چرا به قیامت حواله میدی
:الان ور دریاب
:الان

من : ام المومنین

من :عایشه رو که قبول داری؟


مردسنی:
قیامت معلوم میشه


من: :بابا چرا به قیامت حواله میدی

:الان ور دریاب

:الان

:قیامت

بعدا میاد

:اان جواب بده

:الان دین داشته باش


مردسنی:
:عایشه مادر مومنان است


من: الان خدا رو .پیامبر رو .علی بن ابیطالب رو .امام زمان رو دوست داشته باش

:بله

:بله

می خوام همینو بگم

:احادیثی که عایشه نقل کرده رو بلدی؟

:تمامی احادیثی که ایشون نقل کرده رو در

مردسنی:
:راستی از امام زما ن کمی بگو


من: :کتابهای اقای تیجانی وعلامه امینی رو که در بازار همه اش موجوده رو بهت معرفی کردم





شما که طرفدار ام المومنین هستی.خب باانصاف !!! برو بخونشون چرا هی تفره میری؟






مردسنی:
مادر ماست ام المومنین.




من:بله

:منم

:جسارتی نکردم

:اون فرمایشات گهر بار مادرتونو برید بخونید دیگه

من : چرا تعلل میکین

:برو فرمایشاتش رو در کتابهای

:دکتر تیجتنی

که بفور دربازار یافت میشه

:بخون

:من نمیگم

:بیا احادیث ما رو بخون


مردسنیک
:تیجانی کیه

من:برو احادیث

علم اليقين (06:50:51 15/04/1391):خودتونو بخون
:تیجانی

:یک وهابیه.اونم نه یک وهابی بی سواد. یک عالم ومبلغ وهابی که بقدری روش حساب می کردند که امام جماعت هم بود..اهل تونس



:دکتر هم هست

جزو مبلغین وهابیت بوده

عالم بوده

خداوند مستبصرش کرد.قلبش رو چرخونده بروی حقیقت وشیعه شده.آقا یک عالم وهابی شیعه شده میدونی یعنی چی؟؟یعنی معجزه.

وایمان اورد


مردسنی:
:وهابی کیها هستند ؟؟


من :ودر ردّ اهل تسنن ووهابت کتاب نوشته

نه یک جلد نه دو جلد نه سه جلد چندین جلد کتاب از منابع خودتون.


مردسنی:
:وهابی کیها هستند


:وهابی کیها هستند ؟؟


من: :بلکه کتابهای فراوونی نوشته

مرد سنی:
:وهابی کیها هستند

وهابی کیها هستند ؟؟


من:از عمر .ابوبکر.عثمانمعاویه

:عایشه

من:تماما هم از منابع خودتون

از کتب اربعه خودتون


مردسنی:
:وهابی کیها هستند


من::وهابیت


:همون سعودیها


مردسنی:
:بله

من:که مرکزیتش

در عریستان سعودیه

:اونها هم پیرو عمر.ابوبکر.عثمان.معاویه و..... و.... هستند

:یک عالم وهابی بیاد در رد وهابیت کتاب بنویسه

معجزه است

:اعجاز اهل بیته

:خب برو بخون دیگه

:چرا تعلل میکین

:یک مسلمان باید اگاه باشه

:اگهی داشته باشه


مردسنی:
):شما چند سالتونه؟


من:من اگر کتابهای خودمنو

:معرفی کنم

:میگی

):کتتابهای شماست


مردسنی:
:شما چند سالتونه

من:در حالیکه شنماها اگر کتابهای خودتونو معرفی کنید

:ما میریم

:می خونیم

:نمیگیم

:کتابهای شماست

:تعصب نداریم.

من:می خوایم اگاه شیم

:که اگر دین شما حق بود

:بیایم

مردسنی:
):بابا من سوادم کمه شما انقدر می نویسی


من::طرف دین مشا

):هیچ تعصبی هم نداریم

:خب

بخونش

:من می نویسم

:بخون

:تو هم بنویس

:من می خونم

:منم سوادم کمه


مردسنی:
:بابا من سوادم کمه شما انقدر می نویسی


من: مگر من سواد دارم
؟؟

مردسنی:
:اره

من):سواد من کجا وسواد عالمان کجا

مردسنی:
:اره سواد داری


من:؟منم مثل خودتم


مردسنیک
:الان بس است

من :چشم

:بسه

مردسنی:

:بزار استراحت کنیم


من :چشم

مردسنی:
:شما در این اتاق بیان هم میکنی؟؟


من::خیر

مردسنی: :چرا بیان داری.


من:ببین تو چطور مسلمونی هستی که همش قضاوتهای نادرست میکنی؟ تازه حرف منو هم قبول نمیکین؟