RE: سرّ حجیت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) بر ائمه(علیهم السلام)
پاسخ به شبهه ملحدان در خطبه امیرمؤمنان و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیهما)
یك اشكال معروفی است آن اشكال معروف را مرحوم میرداماد در قبسات اشاره كرده و آن اشكال به وسیله خطبههای نهجالبلاغه حل شده و 25 سال قبل از علیبنابیطالب همین بیبی (سلام الله علیها) حل كرده [است] عصاره آن اشكال این است كه ملحدان و متفكران مادی آنهایی كه به ازلیت عالم فتوا دادهاند، گفتند: خدا كه جهان را خلق كرده است، از چه خلق كرده [است]؟ اگر خداوند جهان را از یك ذراتی خلق كرد، پس آن ذرات قبل از خلقت خدا بودند، قدیم بودند [و] خدایی نداشتند. اگر خداوند، عالم را «من شیء» خلق كرد، خب پس آن شیء بود آن مواد اولیه بود خدا عالم را از شیء خلق كرد، پس آنها نیازی به خدا ندارند. اگر «من لا شیء» خلق كرد، «لا شیء» كه معدوم است [و] معدوم كه نمیتواند مواد خام باشد، از عدم كه نمیشود چیز آفرید؛ و شیء هم كه از دو طرف نقیض بیرون نیست؛ «من شیء» باشد یك اشكال دارد، «من لا شیء» باشد اشكال دیگر دارد [و] غیر از این دو نقیض چیز دیگری نیست.
این شبهه از دیر زمان بود مرحوم میرداماد در قبسات این شبهه را نقل میكند، بعد میگوید: این شبهه با خطبههای اهل بیت حل میشود و آن نكته این است، آن جواب این است كه نقیض «من شیء»، «من لا شیء» نیست نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است نه «من لا شیء» ؛ و خیلی ها این را از خطبه امیرمؤمنان جواب دادند كه امیرالمؤمنین در اصول كافی دارد كه عالم را از «لا من شیء» خلق كرد؛ یعنی سابقه عدم وجود ندارد، جزء منشئات است، چیزی نبود و با اراده الهی یافت شد. هیچ دلیلی هم بر بطلان و استحاله او اقامه نشده و ممكن هم هست، ولی این بزرگواران عنایت نكردند قبل از اینكه علیبنابیطالب [علیه السلام] آن را در خطبه توحیدی [بیان كند] چون خطبههای امیرالمؤمنین [بلافاصله] بعد از رحلت پیغمبر نبود؛ وقتی كه به خلافت رسیدند بود، چون آن حضرت دیگر بعد از آن مدت ساكت شدند و به كشاورزی و كارهای عبادی پرداختند تا بعد از 25 سال كه بالأخره خلافت به سراغ آن حضرت رفت، حضرت شروع كردند به خطبه خواندن در آن خطبهها فرمودند كه عالم را «لا من شیء» خلق كرد. این نقطه نورانی كه میرداماد در قبسات به آن اشاره كرده، قبل از علیبنابیطالب همین بانو (سلام الله علیها) در مقدمه خطبه مسجد ایراد كرده كه فرمود عالم را خدا «لا من شیء» خلق كرد؛ نه «من شیء» و نه «من لا شیء» . نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است؛ نه «من لا شیء»؛ هم نقیض را فهماند هم ثابت كرد یك طرف نقیض باطل است [و] طرف دیگر حق است. آن مشكلی كه وجود مبارك فاطمه (سلام الله علیها) به پاس او به میدان آمد به مبارزه برخاست؛ هم در خطبه مسجد هم در خطبه منزل؛ در این دو خطبه گلایه كرد، اعتراض كرد، از ولایت دفاع كرد برای اینكه جامعه به آن گرفتاری «ناكثین و مارقین و قاسطین» مبتلا نشوند…
-پایان-