امام فرمود:


" آنچه را که خوی خود در تعظیم بزرگان می‏انگارید، به خدا سوگند، آن عمل به نفع آنان نیست و شما با این کار خود را به زحمت و مشقت می‏افکنید. دیگر به این کار بازنگردید. چهار پایانی را که همراه خود آورده‏اید، اگر راضی باشید، از شما می‏پذیرم مشروط بر اینکه از خراج و مالیات حساب شود. غذایی که برای ما فراهم کرده‏اید به یک شرط می‏پذیرم و آن اینکه بهای آن را بپردازیم."
مردم انبار گفتند: شما بپذیرید، ما قیمت می‏کنیم و آنگاه بهای آن را می‏گیریم.
امام فرمود: در این صورت کمتر از قیمت واقعی تقویم می‏کنید.
مردم انبار گفتند: اماما، ما در میان مردم عرب دوستان و آشنایانی داریم. آیا ما را از هدیه کردن به آنان و آنان را از پذیرفتن هدیه‏ی ما باز می‏دارید؟
امام فرمود: همه‏ی اعراب دوستان شما هستند، ولی هر کس شایسته نیست که هدایای سنگین شما را بپذیرد، و اگر کسی بر شما خشم کرد ما را آگاه سازید.مردم انبار گفتند: اماما، هدیه‏ی ما را بپذیر. ما دوست داریم که هدیه‏ی ما را بپذیری.

امام فرمود:


"وای بر شما. ما از شما بی نیازتریم!"
این جمله را گفت و راه خود را در پیش گرفت و عدل الهی را برای کسانی که سالیان درازی در زیر ستم شاهان عجم بودند و پیوسته دسترنج آنان پیشکش فرمانروایان بود، به آنان یادآور شد.[2]



پی نوشت ها

[1] وقعه‏ی صفین، صص 142 تا 140؛ شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید، ج 3، ص 170 تا 169.
[2] نهج‏البلاغه، باب الحکم، شماره‏ی 36 باختصار؛ وقعه‏ی صفین، ص 144؛ شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابی‏الحدید، ج 3، ص 203
تبیان
منبع :سایت ابو رتاب