جذب در مسیر هدف نه جذب برای جذب
بی‌شك در درون كشور ما كسانی هستند كه همان انگیزه‌های ضدیت با این گرایشِ به اصطلاح «بنیادگرایی» را دارند؛ شما از آنها اصلاً رودربایستی نكنید. در تنظیم برنامه‌ی ادب و هنر، یا تنظیم برنامه‌ی كودكان، یا فیلم و سریال، هیچ‌وقت این فكر را نكنید كه اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممكن است یك تیپ روشنفكری كه مثلاً خوانندگان فلان مجله‌ی هفتگی هستند، خوششان نیاید؛ به‌دَرَك، خوششان نیاید! شما اصلاً كاری را بكنید كه آنها خوششان نمی‌آید؛ هیچ ملاحظه‌ی این چیزها را نكنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تجلیل كنیم، شاید آنها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطه‌ی منفی‌یی وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه كنیم، یا سخنرانی این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش كنیم، برای این‌كه آن جناح هم به این كانال علاقه‌مند بشوند؛ نه، شما نگاه كنید ببینید آیا این حركت شما برای آن هدفگیری اصلی - كه گفته شد - ضرری دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد، اصلاً ملاحظه نكنید كه فلان كسان ممكن است با این كار جذب بشوند؛ نه، بگذارید جذب نشوند؛ كاملاً صریح عمل كنید.
من یك آدم بسته‌ی بی‌اعتنای به خواستها و هدفهای - به اصطلاح امروز - دگراندیشان یا دگراندیشانه نیستم؛ نه، اسلام این مقدار سعه‌ی صدر دارد كه همه‌ی حرفها را گوش كند؛ لیكن این‌جا اصلاً مسأله‌ی این نیست؛ در این‌جا مسأله، مسأله‌ی یك شخص در مقابل یك شخص نیست؛ این‌جا مسأله‌ی یگانه ابزار ناقص یك نظام در مقابل مجموعه‌ی توطئه‌هایی است كه دارد انجام می‌گیرد. بنده بیایم از همین یك ریالی كه دارم، در مقابل میلیونها تومانی كه دیگران دارند، بد استفاده كنم؛ برای این‌كه مبادا آن دیگران بدشان بیاید، یا خوششان نیاید؟! این به‌هیچ‌وجه عاقلانه نیست.

(بیانات در دیدار با مدیران شبكه‌ی دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/11/70)
منبع:http://nedayemashogh.mihanblog.com