ابن عبدالبر در ” الاستیعاب ” ج ۴ ص ۱۸۹۸ چنین می گوید :
” و کانت اشارت علیه ان یدفنها لیلا “
( فاطمه زهرا سلام الله علیها از امیرالمومنین ( علیه السلام ) خواسته بود که وی را شبانه دفن نمایند )
حتی ابن بطال ( شارح صحیح بخاری ) به علت این مخفی بودن مراسم اشاره می کند .
وی در ” شرح صحیح بخاری ” ج ۳ ص ۳۲۵ چنین می گوید :
” أجاز أکثر العلماء الدفن باللیل… ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة لیلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بکر أن یصلى علیها، کان بینهما شىء “
( اکثر علما دفن جنازه را در شب اجازه دادهاند. علی بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکر به او نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود )
بر اساس روایات شیعه ، بعد از اینکه بی بی مظلومه ( سلام الله علیها ) به صورت مخفیانه تشییع شدند ، ابی بکر و عمر بن خطاب از اینکه بدون اطلاع آنان چنین امری انجام شده است و حاصل آن یعنی بی اعتباری این دو غاصب در نزد مردم لذا بر آن شدند که با انجام تشییع جنازه ساختگی و گرفتن مراسم برای بی بی مظلومه ( سلام الله علیها ) نظر مردم را نسبت به خود عوض کنند .
ابن جریر طبری شیعی در ” دلائل الامامه ” ص ۱۳۷ چنین می گوید :
“ فتلقاه عمر ومن معه من أصحابه ، وقال له : مالک یا أبا الحسن ، والله لننبشن قبرها ولنصلین علیها . فضرب علی ( علیه السلام ) بیده إلى جوامع ثوبه فهزه ثم ضرب به الأرض ، وقال له : یا بن السوداء ، أما حقی فقد ترکته مخافة أن یرتد الناس عن دینهم ، وأما قبر فاطمة فوالذی نفس علی بیده لئن رمت وأصحابک شیئا من ذلک لأسقین الأرض من دمائکم ، فإن شئت فاعرض یا عمر . ”
( پس عمر و اصحاب همراه وی به امیرالمومنین ( علیه السلام ) رسیدند و عمر به ایشان گفت : تو را چه شده است ای ابالحسن ! به خدا قسم ما قبرها را نبش خواهیم کرد و بر وی ( پیکر بی بی مظلومه ) نماز خواهیم گذاشت .پس امیرالمومنین ( علیه السلام ) لباس عمر را گرفتند و وی را بر زمین زدند و فرمودند : ای پسر کنیز سیاه ! پس از حق خود ( در خلافت و جانشینی پیامبر ) گذشتم از ترس اینکه مبادا مردم از دین خود مرتد شوند .و اما در مورد قبر فاطمه ( سلام الله علیها ) پس قسم به آن کسی که جان من در قبضه قدرت اوست ؛ پس اگر تو یا یکی از یارانت دست به زمین بزنند ، زمین را از خون شما سیراب خواهم نمود . عمر! از این خیال درگذر )