تجربه کردن تغییرات

به تدریج که نوجوانان به سمت زندگی بزرگسالی می روند احتمالا با یکی از موارد زیر روبرو خواهند شد:
** مواجه شدن با احساسات جنسی و اندام تازه بلوغ یافته، و یا به عبارت بهتر او را در این دوران بین کودکی و بزرگسالی گیر می اندازد.
** یادگیری مهارت های جدید زندگی مانند حل مساله، تصمیم گیری و یادگیری چگونگی بکار بردن افکار و تصورات پیچیده و...
** تشکیل نظام ارزشی و پی ریزی اخلاقیات بر اساس این نظام. به یاد داشته باشید که این نظام ارزشی به احتمال فراوان برنظام ارزشی والدین کاملا منطبق نخواهد بود.
ممکن است نوجوان دچار فقدان اعتماد بنفس گردد و مثلا درباره ظاهرش، اندامش و احساسات و افکار عجیب و غریبی که در حال تجربه کردن آنهاست دچار نگرانی شود
** در معرض دوستی ها و ارتباط های جدید قرار گرفتن
** پی ریزی هویت بزرگسالی که خود شامل پذیرش هویت های مختلف و ارزیابی آنها برای یافتن هویتی که بیشترین انطباق را با او داشته باشد.
** ایجاد ارتباط بزرگسالانه با والدین که پایه و اساس ارتباط های آتی او با والدینش است.
هر چند در سنین کودکی و نوجوانی والدین باید فرزندان را به سوی زندگی بزرگسالی هدایت کنند اما وقتی فرزند نشان می دهد که می تواند خودش را اداره کند باید به تدریج مسئولیت پذیری و استقلال لازم را به آنها تفویض نمود. یک نوجوان نیازمند قوانین واضح و روشن و مشخص بودن مرزها درباره این که چه چیزی قابل قبول است، می باشد؛ حتی اگر او این محدودیت ها را بشکند و تمرد کند.