نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است.

عذاب فوری برای منکر ولایت

سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(1- معارج)تقاضا كننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد.

براساس شأن نزولی که برای این آیه از طریق شیعه و سنی به ما رسیده است این تقاضا كننده « نعمان بن حارث» یا «نضر بن حارث» بود كه به هنگام منصوب شدن على علیه السلام به مقام خلافت و ولایت در غدیر خم و پخش شدن این خبر در شهرها، بسیار خشمگین شد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: آیا این جریان را از پیش خود به راه انداختی یا اینکه از ناحیه خداوند مآمور به اجرای آن بودی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله با صراحت فرمود: از ناحیه خدا مأمور به انجام آن بودم. او که باین سخن بیشتر ناراحت شده بود گفت: خداوندا! اگر این خلافت و ولایت حق است و از ناحیه توست؛ سنگى از آسمان بر ما فرود آور! در این هنگام سنگى فرود آمد و بر سر او خورد و او را به هلاکت رساند.(5)
روایتی از امام صادق علیه السلام می نویسد: بعضى از مفسرین حق معلوم را به زكات واجب تفسیر كرده‏اند؛ اما در حدیثى از امام‏ صادق علیه السلام(6) آمده كه حق معلوم، زكات نیست؛ بلكه مقدار معلومى است كه به فقرا انفاق مى‏كنند.

پی نوشت:


(5) به نقل از تفسیر نمونه ج25 ص9

(6) من لا یحضره الفقیه ج2 ص48 و نیز کنزالدقائق ج14 ص457