و اگر در مورد بهشتیان فرمود: «نفس را از هوى نهى مىكنند» و نفرمود: «پیروى نفس را ترك مىكنند» براى این بود كه بفهماند انسان به طور معمول ضعیف است و چه بسا نادانى او را وادار به معصیت كند؛ بدون اینكه نسبت به خداوند متعال، عناد و استكباری داشته باشد؛ پس او نمىتواند پیروى هواى نفس را به كلى ترك كند. همینكه او در مقام نهى خود باشد چون خدا واسع المغفرة است(5) جای امیدواری است که در بهشت موعود مأوی گزیند.(6)
داد و نداد خدا برای امتحان است
فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَكْرَمَنِ(15) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ(16) كلاََّ ... (17- فجر)
هنگامى كه پروردگار متعال انسان را براى آزمایش، اكرام می كند و نعمت می بخشد، او مغرور شده و مىگوید: خداوند مرا گرامى داشته است و هنگامى كه براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد مایوس شده و مىگوید: پروردگارم مرا خوار كرده است. هرگز چنین نیست كه شما خیال مىكنید.
پی نوشت:
(5) آیه 31 سوره نساء و آیه 32 سوره نجم
(6) المیزان ج20 ص192