دعوت شيطانى و تزيين اعمال و تسويل و وسوسه توسط شيطان ممكن است در انسان ميل و شوق به گناهان ايجاد كند و انسان هم پس از آن به راحتى تن به معصيت و نافرمانى خدا دهد، ولى اين به معناى مسلوبالاختيار كردن انسان نيست، بلكه او مخيّر است كه دل و فكر خود را جايگاه و سنگر شيطان قرار دهد يا جايگاه ذكر الهى.
البته روشن است كه سلطه در آيه شريفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطهاى مىشود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افكار و انديشهها.
دعوت شيطانى و تزيين اعمال و تسويل و وسوسه توسط شيطان ممكن است در انسان ميل و شوق به گناهان ايجاد كند و انسان هم پس از آن به راحتى تن به معصيت و نافرمانى خدا دهد، ولى اين به معناى مسلوبالاختيار كردن انسان نيست، بلكه او مخيّر است كه دل و فكر خود را جايگاه و سنگر شيطان قرار دهد يا جايگاه ذكر الهى. بسيارند كسانى كه حاضر نيستند، حتى يك لحظه، قلب خود را جايگاه وساوس شيطانى قرار دهند؛ دلهاى آنها لبريز از ايمان به خداست و هميشه بر او توكّل دارند و از اينرو، شيطان هم بر آنها هيچ سلطهاى ندارد: «انّه ليس سلطانه على الّذين آمنوا و على ربّهم يتوكلّون»(14) ؛ او بر بندگان خدا (كسانى كه واقعا بنده او هستند) هيچ سيطرهاى ندارد، مگر بر پيروان گمراه خود: « إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ»(15)؛ كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت؛ مگر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند.
پينوشتها:
15- حجر/ 42.