كتاب آسمانى ما دستور مى دهد كه زندگى اقوام گذشته را بخوانيم و از خصوصيات زندگى آنها درس عبرت بگيريم .(15)
اميرمؤ منان على (ع) مى فرمايد : «فرزندم اگر چه من باملل گذشته همزمان نبودم ، اما تاريخ آنها را با دقت خوانده ام و به پستيها و بلنديها روزگار و قوانين ملل واقف شده ام . من آنچنان تاريخ آنها را خوانده و بر آن مسلطم كه گوئى با آنها زندگى كرده ام و در حوادث زندگى با آنها همقدم بوده ام .»
تاريخ بهترين راهنماى نسل حاضر است و تدريس آن بمراتب از تدريس فيزيك و شيمى فيزيك و شيمى مشكلتر مى باشد. مسائل فيزيك و شيمى فرمول دارد. اگر استاد بر فرمولها مسلط باشد به خوبى مى تواند از عهده تدريس بر آيد، اما تاريخ غور و بررسى و با اصطلاح اجتهاد و قضاوت لازم دارد. معلمان تاريخ تا اين قوه را در خود احساس ‍ نكنند نمى توانند از عهده نتايج عالى تاريخ بر آيند. بنابراين هر شخص تاريخ ‌دان را نمى توان مورخ ناميد.

هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست
نه هر كه سر نتراشد قلندرى داند

كوشش كنيم رموز تاريخ را بفهميم ، والا سرودن تاريخ سودى ندارد. رموز تاريخ همان داروهاى تلخ تاريخ است كه انسان پس از دقت كامل به دست مى آورد و مى تواند بيماريهاى فردى و اجتماعى را معالجه كند.