دانشمند بزرگ ما، مرحوم شهيد اول ، اثر ارجدارى به نام «لمعه » را كه متن قوانين اسلامى است در زندان دمشق نوشته است .
سروالترراله «تاريخ دنيا» را در زندان نوشته است .
رابن كرمو شاهكار ادبيات انگلستان را در زندان به وجود آورده است . ما در اين قسمت به همين اندازه اكتفا كرده و سخنانى از بزرگان براى خوانندگان گرامى نقل مى نمائيم .
رسول گرامى كارگرى را ديد كه دستش آماس كرده بود. دست او را بلند كرد و فرمود : «آتش دوزخ هيچ گاه اين دست را نمى سوزاند. اين دستى است كه خدا و پيامبر او آن را دوست مى دارند. هر كس از دسترنج خود زندگى كند خدا با نظر رحمت به او مى گردد.»(1)
عابدى خدمت پيامبر رسيد. به عرض حضرتش رساندند كه او تمام سال را با عبادت مى گذراند و مخارج عائله او را برادرش مى دهد. پيامبر فرمود : «برادر او كه متكفل مخارج عائله اوست از وى در نزد خدا مقربتر و از او عابدتر است .»
اميرمؤ منان در مسجد كوفه به دسته اس برخورد كرد كه در گوشه اى نشسته بودند. از خصوصيات آنها پرسيد. عرض ‍ كردند : «رجال الحق » هستند و اگر كسى چيزى به آنها بدهد مى خورند والا صبر مى نمايند. فرمود : «سگان بازار كوفه نيز چنين هستند. اگر استخوانى برسد مى خورند و گرنه صبر مى كنند.» سپس دستور داد كه حلقه «رجال الحق » پراكنده شود و هر كدام دنبال كارى بروند.
سعادت و خوشبختى در خانه كسى را مى زند كه ساعى و كوشا باشد.
كسانى كه جهان را تكان داده اند، از نظر مواهب عقلى و فكرى ، زياد فوق العاده نبوده اند؛ بلكه شالوده موفقيت آن ها را كار و كوشش و بعدا ثبات و استقامت تشكيل مى داده است .