(آيه 59)- رسالت نوح نخستين پيامبر اولوا العزم: سرگذشت نوح در سورههاى مختلفى از قرآن مانند سوره هود، انبياء، مؤمنون، شعراء و نوح مشروحا آمده است، اما در اينجا تنها فهرستى از آن در شش آيه آمده، نخست مىفرمايد: «ما نوح را به سوى قومش فرستاديم» (لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ).
نخستين چيزى كه او به آنها يادآور شد، همان توجه به حقيقت توحيد و نفى هرگونه بت پرستى بود، «پس به آنها گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست» (فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ).
نوح پس از بيدار كردن فطرتهاى خفته، آنان را از سر انجام بت پرستى بر حذر داشته و گفت: «من از عذاب روزى بزرگ بر شما مىترسم» (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).
منظور از مجازات «روز بزرگ» ممكن است همان توفان معروف نوح يا مجازات الهى در روز رستاخيز باشد.
(آيه 60)- ولى قوم نوح به جاى اين كه از دعوت اصلاحى اين پيامبر بزرگ كه توأم با نهايت خيرخواهى بود استقبال كنند، به آيين توحيد بپيوندند و دست از ستم و فساد بردارند «جمعى از اشراف و ثروتمندان قوم او (كه منافع خود را با بيدارى مردم در خطر مىديدند، و مذهب او را مانعى بر سر راه هوسرانيها و هوسبازيهاى خويش مشاهده مىكردند) صريحا در جواب نوح گفتند: ما تو را در گمراهى آشكار مىبينيم» (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ).
(آيه 61)- «نوح» در برابر توهين و خشونت آنها با همان لحن آرام و متين و محبتآميز خود در پاسخ آنها «گفت: (من نه تنها گمراه نيستم بلكه) هيچ گونه نشانهاى از گمراهى در من وجود ندارد، ولى من فرستاده پروردگار جهانيانم» (قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).
اشاره به اين كه خدايان پراكندهاى كه شما قائل شدهايد همه بىاساس است، پروردگار و ربّ همه جهانيان تنها خداوند يگانه يكتاست كه خالق همه آنها مىباشد.