-
RE: سوره انعام
(آيه 165)- در اين آيه كه آخرين آيه سوره انعام است به اهميت مقام انسان و موقعيت او در جهان هستى اشاره مىكند تا بحثهاى گذشته در زمينه تقويت پايههاى توحيد و مبارزه با شرك، تكميل گردد.
لذا در جمله نخست مىفرمايد: «او كسى است كه شما را جانشينان (و نمايندگان خود) در روى زمين قرار داد» (وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ).
انسانى كه نماينده خدا در روى زمين است، و تمام منابع اين جهان در اختيار او گذارده شده، و فرمان فرمانرواييش بر تمام اين موجودات از طرف پروردگار صادر شده است، نبايد آنچنان خود را سقوط دهد كه از جمادى هم پستتر گردد و در برابر آن سجده كند.
سپس اشاره به اختلاف استعدادها و تفاوت مواهب جسمانى و روحى مردم و هدف از اين اختلاف و تفاوت كرده، مىگويد: «و بعضى از شما را بر بعض ديگر درجاتى برترى داد تا به وسيله اين مواهب و امكانات كه در اختيارتان قرار داده است شما را بيازمايد» (وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ).
و در پايان آيه ضمن اشاره به آزادى انسان در انتخاب راه خوشبختى و بدبختى نتيجه اين آزمايشها را چنين بيان مىكند: «پروردگار تو (در برابر آنها) كه از بوته اين آزمايشها سيه روى بيرون مىآيند «سريع العقاب» و در برابر آنها كه در صدد اصلاح و جبران اشتباهات خويش برآيند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ).
تفاوت در ميان انسانها و اصل عدالت-
شك نيست كه در ميان افراد بشر يك سلسله تفاوتهاى مصنوعى وجود دارد كه نتيجه مظالم و ستمگرى بعضى از انسانها نسبت به بعض ديگر است، مثلا جمعى مالك ثروتهاى بىحسابند، و جمعى بر خاك سياه نشستهاند، عدهاى به خاطر كمبود تغذيه و فقدان مسائل بهداشتى عليل و بيمارند، در حالى كه عده ديگرى بر اثر فراهم بودن همه گونه امكانات، در نهايت سلامت به سر مىبرند.
اين گونه اختلافها: ثروت و فقر، علم و جهل، و سلامت و بيمارى، غالبا زاييده استعمار و استثمار و اشكال مختلف بردگى و ظلمهاى آشكار و پنهان است.
مسلما اينها را به حساب دستگاه آفرينش نمىتوان گذارد، و دليلى ندارد كه از وجود اين گونه اختلافات بىدليل دفاع كنيم.
افراد انسان روى هم رفته نيز يك درخت بزرگ و بارور را تشكيل مىدهند كه هر دسته بلكه هر فردى رسالت خاصى در اين پيكر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب آن ساختمان مخصوص به خود، و اين است كه قرآن مىگويد اين تفاوتها وسيله آزمايش شماست زيرا «آزمايش» در مورد برنامههاى الهى به معنى «تربيت و پرورش» است.
خلافت انسان در روى زمين:
قرآن كرارا انسان را به عنوان «خليفه» و «نماينده خدا در روى زمين» معرفى كرده است، اين تعبير ضمن روشن ساختن مقام بشر، اين حقيقت را نيز بيان مىكند كه اموال و ثروتها و استعدادها و تمام مواهبى كه خدا به انسان داده، در حقيقت مالك اصليش اوست، و انسان تنها نماينده و مجاز و مأذون از طرف او مىباشد و بديهى است كه هر نمايندهاى در تصرفات خود استقلال ندارد بلكه بايد تصرفاتش در حدود اجازه و اذن صاحب اصلى باشد و از اينجا روشن مىشود كه مثلا در مسأله مالكيت، اسلام هم از اردوگاه «كمونيسم» فاصله مىگيرد و هم از اردوگاه «كاپيتاليسم» و سرمايهدارى.
اسلام مىگويد: مالكيت نه براى فرد است و نه براى اجتماع، بلكه در واقع براى خداست، و انسانها و كيل و نماينده اويند و به همين دليل اسلام، هم در طرز درآمد افراد نظارت مىكند، و هم در چگونگى مصرف، و براى هر دو قيود و شروطى قائل شده است كه اقتصاد اسلامى را به عنوان يك مكتب مشخص در برابر مكاتب ديگر قرار مىدهد.
پايان سوره انعام و جلد اول برگزيده تفسير نمونه و آخر دعوانا ان الحمد للّه ربّ العالمين .