مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه کندی بهرایی» معروف به مقداد بن اسود و مقداد کندی است؛ زیرا او در اصل فرزند مردی به نام عمرو بهرایی از قبیله بهراء بود، ولی چون در میان بهراء قوم خود مرتکب قتلی شد، فرار کرد و به قبیله کنده پناه برد و با آنها هم قسم گردید و به همین جهت او را مقداد کندی نامیدند. وی در آن قبیله هم مرتکب قتل دیگری شد و برای رهایی از کیفر و عقوبت عمل خود، به شهر مکه گریخت و در قبیله بنی زهره، با مردی به نام اسود فرزند عبد یغوث هم پیمان شد و اسود هم به رسم جاهلیت او را پسر خود خواند و مقداد از آن پس به مقداد بن اسود شهرت یافت.(۱) اما زمانی که مسلمان شد و آیه شریفه «ادعوهم لآبایهم هو اقسط عندالله؛ پسر خوانده ها را به نام پدرانشان بخوانید که آن نزد خدا به عدالت نزدیک تر است». نازل گردید و مسلمانان مکلف شدند که پسر خوانده ها را فقط به نام پدرانشان بخوانند او مجددا شهرت و نسب اولیه خود را باز یافت و به مقداد بن عمرو معروف گردید.(۲).

مقداد از نظر جسمی مردی بلند قامت و گندم گون و دارای محاسن بلند و از جذابیت خاصی برخوردار بود(۳) و در شجاعت و دلاوری از دلاوران و شجاعان اصحاب به شمار می آمد.(۴).

مقداد از پیش گامان در اسلام و از اصحاب جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. وی از مهاجرین به حبشه است که به مکه بازگشت ولی نتوانست با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت نماید و بعدها با عبیده بن حارث که به نمایندگی پیامبر صلی الله علیه و آله به مکه آمد و با مشرکان ملاقات داشت، توانست با او به مدینه مهاجرت نماید.(۵) وی در جنگ های بدر و احد و سایر غزوه های اسلام شرکت کرد و در دیانت و ایمان بسیار محکم و ثابت قدم بود. ا.

پی نوشت:

*****

ر. ک: اسد الغابه، ج ۴، ص ۴۰۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۳۴۰؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۳۹۱ و به اختصار رجال شیخ طوسی ص ۵۷؛ رجال برقی ص ۳٫

مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۳۹۲؛ طبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۶۱٫

همان؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۲۴۱٫

مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۳۹۲٫

اسد الغابه، ج ۴، ص ۴۰۹؛ الغدیر، ج ۹، ص ۱۱۶٫