سوره قصص [28] - صفحه 4
صفحه 4 از 5 نخستنخست ... 2345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 45

موضوع: سوره قصص [28]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 64)- به دنبال سؤالى كه از آنها در باره معبودهايشان مى‏شود و آنها در پاسخ عاجز مى‏مانند، به آنان «گفته مى‏شود: شما معبودهايتان را (كه شريك خدا مى‏پنداشتيد) بخوانيد» تا به يارى شما بر خيزند! (وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ).

    آنها با اين كه مى‏دانند در آنجا كارى از دست معبودان ساخته نيست، بر اثر شدت وحشت و يا به خاطر اطاعت فرمان خدا دست تقاضا به سوى معبودانشان دراز مى‏كنند و «آنها را به كمك مى‏خوانند» (فَدَعَوْهُمْ).

    ولى پيداست «جوابى به آنها نمى‏دهند» و دعوت آنها را لبيك نمى‏گويند (فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ).

    در اين هنگام است كه «عذاب الهى را در برابر چشم خود مى‏بينند» (وَ رَأَوُا الْعَذابَ).

    «و آرزو مى‏كنند كه اى كاش هدايت يافته بودند» (لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ).

    چرا كه هر دست و پايى در آنجا كنند جز ناكامى و رسوايى نتيجه‏اى نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ايمان و عمل صالح بوده كه آنها فاقد آنند.

    (آيه 65)- به دنبال سؤال از معبودهاى آنها، سؤال ديگرى از عكس العمل آنان در برابر پيامبران مى‏شود، مى‏فرمايد: «و روزى را (به خاطر بياوريد) كه خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گويد: چه پاسخى به پيامبران (من) گفتيد»؟! (وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ).

    و مسلما آنها پاسخى ندارند، آيا بگويند دعوت آنها را اجابت كرديم كه اين دروغ است و دروغ در آن صحنه خريدار ندارد؟ يا بگويند تكذيبشان كرديم، به آنها تهمت زديم، ساحرشان ناميديم مجنونشان خوانديم؟! بر ضد آنها دست به پيكار مسلحانه زديم. هر چه بگويند مايه بد بختى و رسوايى است!

    (آيه 66)- لذا در اين آيه مى‏فرمايد: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشيده مى‏ماند» و هيچ پاسخى براى گفتن در اختيار ندارند (فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ).

    «حتى نمى‏توانند از يكديگر سؤالى كنند» و پاسخى از هم بشنوند فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ.

    و به اين ترتيب همه خبرها بر آنها پوشيده مى‏شود، هيچ پاسخى در برابر اين سؤال كمه جواب پيامبران را چه داديد پيدا نمى‏كنند.

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 67)- و از آنجا كه روش قرآن اين است كه هميشه درها را به روى كافران و گنهكاران باز مى‏گذارد تا در هر مرحله‏اى از فساد و آلودگى باشند بتوانند به راه حق برگردند، در اين آيه مى‏افزايد: «اما كسى كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد اميد است از رستگاران باشد» فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى‏ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ.

    (آيه 68)- اين آيه در حقيقت دليلى است بر نفى شرك و بطلان عقيده مشركان، مى‏فرمايد: «و پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق مى‏كند، و (هر چه را بخواهد) برمى‏گزيند» وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ.

    آفرينش به دست اوست و تدبير و اختيار و گزينش نيز به اراده و فرمان اوست.

    «آنها در برابر او اختيارى ندارند» ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ.

    اختيار آفرينش با اوست، اختيار شفاعت به دست او، و اختيار ارسال پيامبران نيز به اراده اوست، خلاصه اختيار همه چيز بستگى به مشيت ذات پاك او دارد. با اين حال چگونه آنه راه شرك مى‏پويند و چگونه به سوى غير خدا مى‏روند؟! لذا در پايان آيه مى‏فرمايد: «منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از همتايانى كه براى او قائل مى‏شوند» سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ.

    (آيه 69)- اين آيه كه سخن از علم گسترده خداوند مى‏گويد در حقيقت تأكيدى است و يا دليلى است براى آنچه در آيه قبل از اختيار و مشيت گسترده خداوند بيان شد.

    مى‏فرمايد: «و پروردگار تو مى‏داند آنچه را سينه‏هاشان پنهان مى‏دارد، و آنچه را كه آشكار مى‏كنند، وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ.

    اين احاطه او بر همه چيز دليلى است بر اختيار او نسبت به همه چيز و ضمنا تهديدى است براى مشكان كه گمان نكنند خدا از نيات و توطئه‏هاى آنها آگاه نيست.

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 70)- اين كه در حقيقت، حكم نتيجه‏گيرى و توضيح براى آيات گذشته در زمينه نفى شرك دارد، چهار وصف از اوصاف الهى را منعكس مى‏كند كه همه فرع بر خالقيت و مختار بودن اوست.

    نخست مى‏گويد: «و او خدايى است كه معبودى جز وى نيست، وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ.

    بنابراين آنها كه به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها مى‏زنند، سخت در اشتباهند.

    ديگر اين كه تمام نعمتها چه در اين جهان و چه در آن جهان همه از ناحية اوست، و اين لازمه خالقيت مطلقة او مى‏باشد، لذا مى‏افزايد: «هر حمد و ستايشى براى اوست در اين جهان و جهان ديگر» لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ.

    سوم اين كه: «حاكميت (نيز) از آن اوست، وَ لَهُ الْحُكْمُ.

    بديهى است وقتى خالق و مختار او باشد، حاكميت تكوين و تشريع نيز در اختيار او خواهد بود.

    چهارم اين كه: «و همه شما (براى حساب و پاداش و كيفر) به سوى او بازگردانده مى‏شويد» وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

    اوست كه شما را آفريده، و اوست كه از اعمال شما آگاه است و اوست كه حاكم يوم الجزاء مى‏باشد، بنابراين حساب و جزاى شما نيز به دست او خواهد بود.

    (آيه 71)- نعمت بزرگ روز و شب: در اينجا سخن از بخش عظيمى از مواهب الهى مى‏گويد كه هم دليلى است بر مسأله توحيد و نفى شرك- و از اين نظر بحث گذشته را تكميل مى‏كند- و هم نمونه‏اى است از نعمتهاى خداوند كه به خاطر آن شايسته حمد و ستايش است.

    نخست به نعمت بزرگ نور و روشنايى روز كه مايه هر جنبش و حركت است اشاره كرده، مى‏فرمايد: «بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند شب را تا قيامت بر شما جاودان سازد آيا معبودى جز خدا مى‏تواند روشنايى براى شما بياورد؟ آيا نمى‏شنويد»؟! (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ).

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 72)- اين آيه سخن از نعمت «ظلمت و تاريكى» به ميان مى‏آورد، مى‏فرمايد: «بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان كند چه معبودى غير از اللّه است كه شبى براى شما بياورد تا در آن آرامش يابيد؟ آيا نمى‏بينيد»؟! (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ).

    (آيه 73)- و در اين آيه كه در حقيقت نتيجه گيرى از دو آيه قبل است مى‏فرمايد: «و از رحمت الهى است كه براى شما شب و روز قرار داد، تا از يك سو در آن آرامش پيدا كنيد، و از سوى ديگر براى تأمين زندگى و بهره گيرى از فضل خداوند تلاش كنيد، و شايد شكر نعمت او را به جا آوريد» (وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ).

    آرى! گستردگى دامنه رحمت خدا ايجاب مى‏كند كه تمام وسائل حيات شما را تأمين كند.

    (آيه 74)- بار ديگر پس از ذكر گوشه‏اى از دلائل توحيد و ابطال شرك به سراغ همان سؤالى مى‏رود كه در آيات گذشته نيز مطرح شده بود.

    مى‏فرمايد: «روزى را (به خاطر بياوريد) كه خداوند آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گويد كجايند شريكانى كه براى من مى‏پنداشتيد»؟! (وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ).

    (آيه 75)- در اين آيه مى‏فرمايد: در آن روز «از هر امتى گواهى بر مى‏گزينيم» (وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً).

    سپس به مشركان بى‏خبر و گمراه «مى‏گوييم: دليل خود را (بر شركتان) بياوريد»؟! (فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ).

    اينجاست كه همه مسائل آفتابى مى‏شود «و آنها مى‏دانند كه حق براى خداست» (فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ).

    «و تمام آنچه را افترا مى‏بستند از (نظر) آنها گم خواهد شد»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

    اين گواهان به قرينه آيات ديگر قرآن، همان پيامبرانند كه هر پيامبرى گواه امت خويش است، و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه خاتم انبياست گواه بر همه انبيا و امتها.

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 76)- ثروتمند خود خواه بنى اسرائيل: سر گذشت عجيب موسى و مبارزه او با فرعون در بخشى از آيات اين سوره مشروحا گذشت.

    در اين بخش از آيات اين سوره سخن از در گيرى ديگر بنى اسرائيل با مردى ثروتمند و سر كش از خودشان به نام قارون به ميان مى‏آورد.

    معروف است كه او از بستگان نزديك موسى (ع) بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظه‏اى داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولى غرور ثروت او را به آغوش كفر كشيد و به قعر زمين فرستاد، او را به مبارزه با پيامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرت‏انگيزش درسى براى همگان شد.

    نخست مى‏گويد: «قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم و ظلم كرد» (إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ).

    علت اين بغى و ظلم آن بود كه ثروت سرشارى به دست آورده بود.

    قرآن مى‏گويد: «ما آنقدر اموال و ذخائر و گنج به او داديم كه حمل خزائن او براى يك گروه زورمند، مشكل بود» (وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ).

    ببينيم بنى اسرائيل به قارون چه گفتند؟

    قرآن مى‏گويد: «به خاطر بياور زمانى را كه قومش به او گفتند: اين همه خوشحالى (آميخته با غرور و غفلت و تكبر) نداشته باش كه خدا شادى كنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد» (إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ).

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 77)- بعد از اين نصيحت، چهار اندرز پرمايه و سرنوشت ساز ديگر به او مى‏دهند كه مجموعا يك حلقه پنج‏گانه كامل را تشكيل مى‏دهد.

    نخست مى‏گويند: «در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو كن، وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ.

    اشاره به اين كه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از كج‏انديشان، چيز بدى نيست، مهم آن است كه ببينيم در چه مسيرى به‏كار مى‏افتد. و قارون كسى بود كه با داشتن آن اموال عظيم، قدرت كارهاى خير اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود كه غرورش اجازة ديدن حقايق را به او نداد.

    در نصيحت دوم افزودند: «و سهم و بهره‏ات را از دنيا فراموش مكن» وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا.

    اين يك واقعيت است كه هر انسان سهم و نصيب محدودى از دنيا دارد، يعنى اموالى كه جذب بدن او، يا صرف لباس و مسكن او مى‏شود مقدار معينى است، و مازاد بر آن به هيچ وجه قابل جذب نيست.

    مگر يك نفر چقدر مى‏تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسكن و چند مركب مى‏تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند كفن با خود مى‏تواند ببرد؟ پس بقيه خواه و ناخواه سهم ديگران است و انسان امانت‏دار آنها! و چه زيبا فرمود: امير مؤمنان على عليه السّلام: «اى فرزند آدم! هر چه بيش از مقدار خوراكت به دست مى‏آورى خزانه‏دار ديگران در مورد آن خواهى بود»! سومين اندرز اين كه: «همان‏گونه كه خدا به تو نيكى كرده است تو هم نيكى كن» وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ.

    و به تعبير ديگر همان‏گونه كه خدا به تو بخشيده است به ديگران ببخش.

    بالاخره چهارمين اندرز اين كمه: نكند كه اين امكانات مادى تو را بفريبد و آن را در راه فساد و افساد به‏كار گيرى! «هرگز فساد در زمين مكن كه خدا مفسدان را دوست ندارد» وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ.

    اين نيز يك واقعيت است كه بسيارى از ثروتمندان ب ايمان گاه بر اثر جنون افزون‏طلبى و گاه براى برترى‏جويى دست به فساد مى‏زنند جامعه را به محروميت و فقر مى‏كشانند همه‏چيز را در انحصار خود مى‏گيرند.

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 78)- اكنون نوبت آن رسيده است كه ببينيم مرد ياغى و ستمگر بنى اسرائيل به اين واعظان دلسوز چه پاسخ گفت؟

    قارون با همان حالت غرور و تكبرى كه از ثروت بى‏حسابش ناشى مى‏شد چنين «گفت: من اين ثروت را به وسيله دانشى كه نزد من است به دست آورده‏ام»! قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدِي.

    اين مربوط به شما نيست كه من با ثروتم چگونه معامله كنم! در اينجا قرآن پاسخ كوبنده‏اى به قارون- و قارونها- مى‏دهد كه «آيا او نمى‏دانست خداوند اقوامى را قبل از او هلاك كرد كه از او نيرومندتر (و آگاهتر) و ثروتمندتر بودند»؟. أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً.

    تو مى‏گويى آنچه دارى از طريق علم و دانشت دارى، اما فراموش كردى كه از تو عالمتر و نيرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند، آيا توانستند از چنگال مجازات الهى رهايى يابند؟

    و در پايان آيه با يك جمله كوتاه و پرمعنى هشدار ديگرى به او مى‏دهد و مى‏فرمايد: به هنگام نزول عذاب الهى «مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‏شوند» وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ اصلا مجالى براى پرسش و پاسخ نيست، عذابى است قاطع و دردناك و كوبنده و ناگهانى.

    يعنى امروز آگاهان بنى اسرائيل به قارون نصيحت مى‏كنند و مجال انديشه و پاسخ به او مى‏دهند اما هنگامى كه اتمام حجت شد و عذاب الهى فرا رسيد، ديگر مجالى براى انديشه يا سخنان ناموزون و كبرآلود نيست، عذاب الهى همان و نابودى همان!

  8. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 79)- جنون نمايش ثروت! معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مى‏شوند، يك شاخه آن «جنون نمايش ثروت» است، آنها از اين كه ثروت خود را به رخ ديگران بكشند لذت مى‏برند، از اين كه سوار مركب راهوار گران قيمت خود شوند و از ميان پا برهنه‏ها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بيفشانند و تحقيرشان كنند احساس آرامش خاطر مى‏كنند! به هر حال قارون از اين قانون مستثنى نبود، بلكه نمونه بارز آن محسوب مى‏شد، قرآن در يك جمله آن را بيان كرده، مى‏فرمايد: «پس قارون با تمام زينت خود در برابر قومش (بنى اسرائيل) ظاهر شد» (فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ).

    در اينجا- طبق معمول- مردم دو گروه شدند: اكثريت دنيا پرست كه اين صحنه خير كننده قلبشان را از جا تكان داد و آه سوزانى از دل كشيدند و آرزو كه اى كاش به جاى قارون بودند، حتى يك روز، و يك ساعت، و يك لحظه! چه زندگى شيرين و جذابى چه عالم نشاطانگيز و لذت بخشى؟

    چنانكه قرآن مى‏گويد: «كسانى كه طالب زندگى دنيا بودند گفتند: اى كاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتيم»! (قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ).

    «به راستى كه او بهره عظيمى (از نعمتها) دارد»! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ). آفرين بر قارون و بر اين ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟

    در حقيقت در اينجا كوره عظيم امتحان الهى داغ شد، از يك سو قارون در وسط كوره قرار گرفته، و بايد امتحان خيره‏سرى خود را بدهد، و از سوى ديگر دنيا پرستان بنى اسرائيل در گردا گرد اين كوره قرار گرفته‏اند.

  9. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    (آيه 80)- ولى در مقابل اين گروه عظيم گروه اندكى عالم و انديشمند، پرهيزگار و با ايمان كه افق فكرشان از اين مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، كسانى كه شخصيت را با معيار زر و زور نمى‏سنجيدند، كسانى كه اين مغزهاى پوك را تحقير مى‏كردند آرى گروهى از آنها در آنجا بودند.

    چنانكه قرآن مى‏گويد: «و كسانى كه علم و آگاهى به آنها داده شده بود صدا زدند: واى بر شما! (چه مى‏گوييد؟) ثواب و پاداش الهى براى كسانى كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است» (وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً).

    و سپس افزودند: «اما جز صابران آن را دريافت نمى‏كنند» (وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ).

    (آيه 81)- قارون با اين عمل، طغيان و سر كشى خود را به اوج رسانيد، ولى در تواريخ و روايات در اينجا ماجراى ديگرى نقل شده است كه نشانه نهايت بى شرمى قارون است و آن اين كه: روزى موسى (ع) به قارون گفت: خداوند به من فرمان داده كه زكات مالت را بگيرم، قارون سر باز زد، و براى تبرئه خويش به مبارزه با موسى (ع) برخاست و جمعى از ثروتمندان بنى اسرائيل را نيز با خود همراه ساخت.

    يك فكر شيطانى به نظرش رسيد، گفت: بايد به سراغ زن بد كاره‏اى از فواحش بنى اسرائيل بفرستيم تا به سراغ موسى برود و او را متهم كند كه با او سر و سرّى داشته! به سراغ آن زن فرستادند او نيز اين پيشنهاد را پذيرفت، اين از يكسو.

    از سوى ديگر قارون به سراغ موسى آمد و گفت: خوب است بنى اسرائيل را جمع كنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى پذيرفت و آنها را جمع كرد.

    گفت: خداوند به من دستور داده كه جز او را پرستش نكنيد، صله رحم به جا آوريد و چنين و چنان كنيد، و در مورد مرد زنا كار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد، سنگسار شود! در اينجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى! گفت: آرى! حتى اگر خود من باشم! در اينجا وقاحت را به آخرين درجه رساندند و گفتند: ما مى‏دانيم كه تو خود مرتكب اين عمل شده‏اى و فورا به دنبال آن زن بد كاره فرستادند.

  10. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    277

    RE: سوره قصص [28]

    موسى (ع) رو به او كرد و گفت: به خدا سوگندت مى‏دهم حقيقت را فاش بگو! زن بد كاره با شنيدن اين سخن تكان سختى خورد، لرزيد و منقلب شد و گفت: اكنون كه چنين مى‏گويى من حقيقت را فاش مى‏گويم، اينها از من دعوت كردند تو را متهم كنم، ولى گواهى مى‏دهم كه تو پاكى و رسول خدايى! سپس دو كيسه پولى را كه به او داده بودند نشان داد و گفتنيها را گفت.

    موسى (ع) به سجده افتاد و گريست، در اينجا بود كه فرمان مجازات قارون زشت سيرت توطئه‏گر صادر شد.

    چنانكه قرآن مجيد مى‏گويد: «ما او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم» (فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ).

    عجبا! فرعون در امواج نيل فرو مى‏رود، و قارون در اعمال زمين، آبى كه مايه حيات است مأمور نابودى فرعونيان مى‏شود، و زمينى كه مهد آرامش است گورستان قارون و قارونيان.

    مسلم است كه در آن خانه، قارون تنها نبود، او و اطرافيانش، او و هم سنگرانش.

    «و گروهى نداشت كه او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خود نيز نمى‏توانست خويشتن را يارى دهد»! (فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ).

صفحه 4 از 5 نخستنخست ... 2345 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •