(آيه 64)- به دنبال سؤالى كه از آنها در باره معبودهايشان مىشود و آنها در پاسخ عاجز مىمانند، به آنان «گفته مىشود: شما معبودهايتان را (كه شريك خدا مىپنداشتيد) بخوانيد» تا به يارى شما بر خيزند! (وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ).
آنها با اين كه مىدانند در آنجا كارى از دست معبودان ساخته نيست، بر اثر شدت وحشت و يا به خاطر اطاعت فرمان خدا دست تقاضا به سوى معبودانشان دراز مىكنند و «آنها را به كمك مىخوانند» (فَدَعَوْهُمْ).
ولى پيداست «جوابى به آنها نمىدهند» و دعوت آنها را لبيك نمىگويند (فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ).
در اين هنگام است كه «عذاب الهى را در برابر چشم خود مىبينند» (وَ رَأَوُا الْعَذابَ).
«و آرزو مىكنند كه اى كاش هدايت يافته بودند» (لَوْ أَنَّهُمْ كانُوا يَهْتَدُونَ).
چرا كه هر دست و پايى در آنجا كنند جز ناكامى و رسوايى نتيجهاى نخواهد داشت، چون تنها راه نجات ايمان و عمل صالح بوده كه آنها فاقد آنند.
(آيه 65)- به دنبال سؤال از معبودهاى آنها، سؤال ديگرى از عكس العمل آنان در برابر پيامبران مىشود، مىفرمايد: «و روزى را (به خاطر بياوريد) كه خداوند آنها را ندا مىدهد و مىگويد: چه پاسخى به پيامبران (من) گفتيد»؟! (وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ).
و مسلما آنها پاسخى ندارند، آيا بگويند دعوت آنها را اجابت كرديم كه اين دروغ است و دروغ در آن صحنه خريدار ندارد؟ يا بگويند تكذيبشان كرديم، به آنها تهمت زديم، ساحرشان ناميديم مجنونشان خوانديم؟! بر ضد آنها دست به پيكار مسلحانه زديم. هر چه بگويند مايه بد بختى و رسوايى است!
(آيه 66)- لذا در اين آيه مىفرمايد: «در آن روز همه اخبار بر آنها پوشيده مىماند» و هيچ پاسخى براى گفتن در اختيار ندارند (فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ).
«حتى نمىتوانند از يكديگر سؤالى كنند» و پاسخى از هم بشنوند فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ.
و به اين ترتيب همه خبرها بر آنها پوشيده مىشود، هيچ پاسخى در برابر اين سؤال كمه جواب پيامبران را چه داديد پيدا نمىكنند.