- معاد در قرآن
-
ـ «اى فرزندان آدم آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را پرستش نكنيد كه دشمن آشكار شماست و اين كه مرا بپرستيد و اين صراط مستقيم است.» (1)
بنابراين صراط مستقيمِ رجوعِ به سوى خدا ودخول بهشت برين عبارت است از: مجموعه عقايد صحيح، اخلاق نيك، احكام و قوانين شريعت كه به وسيله پيامبران الهى فرستاده شده است. صراط مستقيم يك راه بيش نيست و هر راه ديگرى جز آن راه فرعى و انحرافى است. قرآن در آيات ذيل مىفرمايد:
ـ «كسانى كه به جهان واپسين ايمان ندارند از صراط انحراف يافتهاند.» (2)
ـ «و هر كس كه كفر را جاى گزين ايمان كند بىشك راه درست را گم كرده است.» (3)
ـ «كسانى كه از راه خدا گمراه شوند عذابى سخت خواهند داشت چون روز حساب را فراموش كرده اند.» (4)
ـ «كسانى را كه ستم كردند و همپايگان آنها و آنچه را به جاى خدا پرستش كردند گرد آوريد و به صراط دوزخ هدايت كنيد.» (5)
بنابراين صراط شيوه زندگى است كه در همين جهان و از هنگام تولد آغاز مى شود و تا قيامت ادامه دارد. اين راه به دو راه تقسيم مى شود: صراط مستقيم و صراط هاى انحرافى و غير مستقيم. صراط مستقيم عبارت است از مجموعه عقايد صحيح، اخلاق نيك، احكام و قوانين شريعت و صراط هاى انحرافى عبارتند از: عقايد باطل، اخلاق زشت، گفتار و كردار ناشايسته و خلاف شريعت. پوينده اين راه انسانى است كه با اختيار خود يكى از اين دو راه را انتخاب مى كند و در آن قدم بر مى دارد.
**
1. يس (36) آيات 60 ـ 61 : «أَلـَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِـى آدَمَ أَنْ لا تَعْـبُدُوا الشَّـيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِى هـذا صِراطٌ مُسْتَقِـيمٌ».
2. مؤمنون (23) آيه 74: «وَ إِنَّ الَّذِينَ لايُـؤْمِنُونَ بِالآخِـرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَـناكِـبُونَ».
3. بقره (2) آيه 108: «وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الكُفْرَ بِالاْءِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِـيلِ».
4. ص (38) آيه 26: «إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الحِسابِ».
5. صافات (37) آيات 22 ـ 23: «اُحْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْواجَهُمْ وَما كانُوا يَعْبُـدُونَ * مِنْ دُونِ اللّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الجَحِـيمِ».
-
-
اين مسيرى است واقعى نه اعتبارى، هر انسانى با انتخاب نوع ايمان، اخلاق، نيتهاى خود در باطن ذات يا در مسير انسانيت، بندگى، قرب به خدا، كمال و نورانيت حركت مى كند، يا در مسير حيوانيت، درنده خويى، تاريكى، دورى از خدا و سقوط در وادى هاى هولناك ماديت رهسپار است، هر انسانى در همين جهان واقعاً در يكى از اين دو مسير حركت مىكند گرچه از آن غافل باشد. همين مسير بعد از مرگ و در عالم برزخ و قيامت ادامه دارد، و به بهشت يا دوزخ منتهى مىگردد؛ به عبارت ديگر، مى توان گفت: صراط در قيامت باطن همين صراط دنيوى است كه در آنجا آشكار مى گردد. در احاديث بدين معنا اشاره شده است.
مفضل بن عمر مى گويد: از حضرت صادق عليهالسلام سئوال كردم: صراط چيست؟ فرمود: راه معرفت و شناخت خداى عزّوجلّ، صراط دو صراط است: صراط در دنيا و صراط در آخرت. اما صراط در دنيا عبارت است از امام واجب الاطاعه، هر كس در دنيا او را بشناسد و از دستوراتش پيروى كند، در آخرت از صراطى كه به صورت پلى بر جهنم نهاده شده عبور مى كند.
و هر كس او را در دنيا نشناسد (و از رهنمودهاى او بهره نگيرد) در آخرت قدمش مىلغزد و در جهنم سقوط مىكند. (1)
از امام حسن عسكرى عليهالسلام نقل شده كه فرمود: «صراط مستقيم دو صراط است: صراط در دنيا و صراط در آخرت، طريق مستقيم در دنيا به حد غلو (زيادهروى) نرسد و از كوتاهى بالاتر باشد، يعنى مستقيم باشد و به سوى باطل تمايل نداشته باشد. و صراط آخرت عبارت است از راه مؤمنان به بهشت كه مستقيم است و از بهشت به سوى دوزخ و غير دوزخ تمايل پيدا نمى كند.» (2)
ابوهريره از رسول خدا صلىاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و گفت: آيا تو را بشارت ندهم به چيزى كه به وسيله آن از صراط عبور كنى؟ گفتم: چرا، گفت: تو با نور خدا عبور مىكنى و على با نور تو كه از نور خداست، و امت تو با نور على كه از نور توست و هر كس كه خدا برايش نورى قرار ندهد نورى نخواهد داشت. (3)
**
1. بحارالأنوار، ج8 ، ص66 : «مفضّل بن عمر قال: سألت أباعبداللّه عليهالسلام عن الصراط فقال: هو الطريق إلى معرفة اللّه عزّوجلّ و هما صراطان: صراط في الدنيا و صراط في الآخرة. فأمّا الصراط الذي في الدنيا فهو الإمام المفروض الطاعة، من عرفه في الدنيا و اقتدى بهداه مرّ على الصراط الذي هو جسر جهنّم في الآخرة، و من لم يعرفه في الدنيا زلّت قدمه عن الصراط في الآخرة فتردّى في نار جهنم».
2. التفسير الامام حسن العسكرى، ص44.
3. بحارالأنوار، ج8 ، ص69 : أبوهريرة عن رسولاللّه صلىاللهعليهوآله أنه قال: «أتاني جبرئيل فقال: أُبشّرك يا محمد! بما تجوز على الصراط؟ قال قلت: بلى، قال تجوز بنوراللّه، و يجوز عليّ بنورك و نورك من نوراللّه، و تجوز أمّتك بنور عليّ و نور عليّ من نورك. و من لم يجعل الله له نوراً فما له من نور».
-
-
شيخ مفيد فرمود: صراط در لغت به معناى راه است و به همين جهت، دين «صراط» ناميده شده است چون راه رسيدن به ثواب است، از همين رو، ولاء و پيروى از حضرت على و امامان معصوم عليهمالسلام صراط ناميده شده است. لذا اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: من صراط مستقيم خدا و دستگيره محكمى هستم كه قطع نمى شود. بدين معنا كه شناخت و تمسك به او راه به سوى خداوند سبحان است.» (1)
ابوبصير از حضرت صادق عليهالسلام نقل كرده كه فرمود: «مردمى كه بر صراط عبور مى كنند مختلف هستند. صراط دقيقتر از مو و تيزتر از شمشير است. گروهى از مردم مثل برق از آن مىگذرند و عدهاى ديگر مانند دويدن اسب و دستهاى با دست و پا و سينه، و جمعى به صورت پياده و بعضى به صراط آويزان شدهاند، گاهى آتش دوزخ آنها را فرا مى گيرد و گاهى رها مى سازد.» (2)
بنابراين عبور همه عابران از صراط يكسان نيست، بلكه بستگى دارد به مقدار شناخت آنها از دين و شريعت و به مقدار تعهد و التزام آنها به قوانين شريعت و اجتناب از گناهان و معاصى.
شناخت دقيق صراط مستقيم ديانت و تعهد و التزام به آن و عدم انحراف از آن كارى بس دشوار است كه نياز به توفيق الهى دارد، به همين جهت، مسلمان در همه نمازهاى واجب و مستحب خود، همواره از خدا مى خواهد كه او را به صراط مستقيم هدايت كند: «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُستَقِـيمَ».
**
1. همان، ص70.
2. همان، ص64 : أبوبصير، عن أبيعبداللّه الصادق عليهالسلام قال: «الناس يمرّون على الصراط طبقات و الصراط أدقّ من الشعر و أحدّ من السيف، فمنهم من يمرّ مثل البرق. و منهم من يمرّ مثل عدو الفرس، و منهم من يمرّ حبواً، و منهم من يمرّ مشياً، و منهم من يمرّ متعلّقاً قد تأخذ النار منه شيئاً و تترك شيئاً».
-
-
امام خمينى در باره صراط مىگويد:
ما الآن در صراط مستقيم، همان صراطى كه يك طرفش دنياست، يك طرفش عاقبت و ما الان در صراط داريم حركت مى كنيم. اين پرده كه برداشته شد آن وقت صراط جهنم كه از متن جهنم مى گذرد؛ يعنى آتش دوزخ را گرفته، اين از وسط اين جا مىگذرد. بايد از اين جا عبور كنيد. دنيا همين جور است فساد كه همان آتش است بر شما احاطه كرده، بايد از بين همين فساد عبور كنيد به طورى كه سالم عبور كنيد. (1)
و مىفرمايد: ما همه در صراط هستيم و صراط از متن جهنم عبور مى كند، باطنش در آن عالم ظاهر مى شود. و در اين جا هر انسانى صراطى مخصوص به خود دارد، و در حال سير است، يا در صراط مستقيم كه منتهى به بهشت مىشود و بالاتر، و يا صراط منحرف به چپ يا منحرف به سوى راست كه هر دو به جهنم منتهى مىشوند. (2)
و مىفرمايد: آن صراطى كه تا جهنم كشيده شده است، اگر مستقيم در اين عالم حركت كنيد از آن صراط مستقيماً رد مى شويد، جهنم باطن اين دنياست اگر مستقيم از اين راه رفتيد و طرف چپ يا طرف راست
1و1. معاد از ديدگاه امام خمينى، ص278.
منحرف نشديد از صراط در اين عالم هم مستقيم عبور مىكنيد و به چپ يا راست متمايل نمى شويد كه اگر به چپ متمايل بشويد به جهنم است و اگر به راست متمايل بشويد جهنم است. (1)
1. همان، ص281.
-
-
دوزخ
دوزخ جاى گاهى است در جهان ديگر كه بزهكاران در آنجا به انواع عقوبت ها كيفر مى بينند. قرآن مجيد از آنجا به عنوان جهنم و جحيم ياد مى كند. به آيات زير توجه فرماييد:
ـ «به كافران بگو: به زودى مغلوب مى شويد و به سوى جهنم محشور خواهيد شد، و جاى گاه بدى است.» (1)
ـ «خدا همه منافقان و كافران را در جهنم گرد مى آورد.» (2)
ـ «خدا به مردان و زنان منافق و كافران به آتش جهنم وعده داده و در آنجا جاودانه خواهند بود. همان، آنان را كفايت مى كند و خدا آنان را لعنت كرده است، و عذابى پايدار خواهند داشت.» (3)
ـ «هر كس نزد پروردگارش گناهكار بيايد بى گمان داخل دوزخ شود كه نه مى ميرد و نه زنده مى ماند.» (1)
ـ «براى كافران آتش جهنم آماده است، نه حكم مرگشان صادر مى شود، نه در عذابشان تخفيف داده مى شود. بدين گونه هر ناسپاسى را كيفر مى دهيم.» (2)
ـ «پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا اجابت كنم، آنان كه از پرستش من سرباز مى زنند با خوارى داخل جهنم مى شوند.» (3)*
**
1. آل عمران (3) آيه 12: «قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ * وَتُحْشَرُونَ إِلى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ المِهادُ».
2. نساء (4) آيه 140: «إِنَّ اللّهَ جامِـعُ المُنافِقِـينَ وَالكافِرِينَ فِى جَهَنَّمَ جَمِـيعاً».
3. توبه (9) آيه 68 : «وَعَدَ اللّهُ المُنافِقِـينَ وَالمُنافِقاتِ وَالكُـفّارَ نارَ جَـهَـنَّمَ خالِدِينَ فِـيها هِىَ حَسْبُـهُمْ
وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذابٌ مُقِـيمٌ».
-
-
عذابهاى دوزخى
قرآن عذاب هاى جهنم را سخت و دردناك توصيف كرده و با اين عناوين از آنها ياد مى كند:
عذاب دردناك (عذاب اليم) عذاب ذلت بار (عذاب مهين) عذاب بزرگ (عذاب عظيم) عذاب سخت (شديد العذاب) عقاب سخت (شديد العقاب) جاى گاه بد (لبئس المهاد) عذاب سوزنده (عذاب الحريق).
مهمترين عذابهاى دوزخ، آتش سوزان است؛ از همين رو، جهنم در آيات فراوانى از قرآن به عنوان نار (آتش) معرفى شده است؛ به عنوان نمونه:
ـ «كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند اصحاب نار (آتش) و در آنجا جاويدان خواهند بود.» (1)
ـ «آرى هر كس كار بد انجام داد و گناهانش او را فرا گيرند آنان اصحاب آتش اند و در آنجايگاه جاويدان خواهند بود.» (2)
ساير عذابهاى دوزخى نيز از نوع حرارت شديد، سوختن و شعله ور شدن معرفى شده است.
**
1. طه (20) آيه 74: «إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِـيها وَلايَحْيى».
2. فاطر (35) آيه 36: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَـنَّمَ لا يُـقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلا يُـخَفَّـفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كـذ لِكَ نَجْزِى كُلَّ كَفُورٍ».
3. غافر (40) آيه 60 : «وَقالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِـبادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ».
-
-
خوراك اهل دوزخ
قرآن مى فرمايد:
ـ «ما براى ستمكاران آتشى آماده كرده ايم كه سراپرده هايش آنان را فرا مى گيرد و اگر فرياد رسى طلب كنند با آبى چون گدازه فلز به فريادشان مى رسند كه (گرماى آن) چهره ها را بريان مى كند، چه بد آشاميدنى و زشت جاى گاهى است.» (3)
ـ «پشت سرش جهنم است و از آب چرك و خون به او بخورانند. جرعه جرعه آن را مى نوشد و گواراى او نيست، مرگ از هر سو بر او مى تازد، اما نمى ميرد و عذابى سخت در انتظار اوست.» (4)
ـ «درخت زقّوم خوراك گناهكار است كه چون فلز گداخته در شكم ها جوش مى زند، هم چون جوشيدن آب داغ سپس بر سرش آب داغ مى ريزند؟» (1)
**
1. بقره (2) آيه 39: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآياتِنا أُولـئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِـيها خالِدُونَ».
2. همان، آيه 81 : «بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّـئَةً وَأَحاطَتْ بِهِ خَطِـيئَتُهُ فَأُولـئِكَ أَصْحابُالنّارِ هُمْ فِـيها خالِدُونَ».
3. كهف (18) آيه 29: «إِنّا أَعْتَدْنا لِلظّالِمِـينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِـيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالمُهْلِ يَشْوِى الوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَساءَتْ مُرْتَفَقاً».
4. ابراهيم (14) آيات 16 ـ 17: «مِنْ وَرائِهِ جَهَـنَّمُ وَيُسْقى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ * يَتَجَرَّعُهُ وَلايَكادُ يُسِـيغُهُ وَيَأْتِـيهِ المَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَما هُوَ بِمَـيِّتٍ وَمِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِـيظٌ».
-
-
لباس اهل دوزخ
در قرآن مى گويد: «پس براى كسانى كه كفر ورزيدند جامه اى از آتش آماده كرده اند. بر سرشان آب جوش ريخته مى شود. هر چه در اندرون آنهاست و نيز پوستهايشان گداخته مى شود. گرزهاى آهنين برايشان آماده است.» (2)
چنان كه ملاحظه مى فرماييد دوزخ در قرآن به عنوان جاى گاهى پر از آتش، شعلهور، داغ و سوزنده، كه با لباسها و خوراكهاى آتشين از ساكنين آن پذيرايى مى شود، معرفى شده است. آيا وضع واقعاً همين گونه است كه از ظواهر آيات استفاده مى كنيم. آيا آتش دوزخ عين همين آتشهاى دنيوى است؟ يا به گونهاى ديگر است كه نمونه اش در دنيا وجود ندارد؟ در برخى آيات ويژگى هايى براى آتش دوزخ ياد كرده كه نمونهاش در دنيا نيست؛ مثلاً در قرآن مى گويد: «از آتشى بترسيد كه هيزم آن آدميان و سنگهاست كه براى كافران آماده شده است.» (3)
**
1. دخان (44) آيات 43 ـ 46: «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ * طَعامُ الأَثِـيمِ * كَالْمُهْلِ يَغْلِى فِى البُطُونِ * كَغَلْىِ الحَمِـيمِ».
2. حج (22) آيات 19 ـ 21: «فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُـطِّعَتْ لَهُمْ ثِـيابٌ مِنْ نارٍ يُـصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِـهِمُ الحَمِـيمُ * يُصْهَرُ بِهِ ما فِى بُطُونِـهِمْ وَالْـجُلُودُ * وَلَهُمْ مَقامِـعُ مِنْ حَدِيدٍ».
3. بقره (2) آيه 24: «فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِـى وَقُودُها النّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْـكافِرِينَ».
و مى فرمايد: «اى مؤمنان خود و خانواده خويش را از آتشى باز داريد كه هيزم آن آدميان و سنگها مى باشند.» (1)
و مى گويد: «شما و آنچه را به جاى خدا مى پرستيد هيزم (يا سنگريزه) جهنم هستيد و در آن وارد خواهيد شد.» (2)
در اين آيات، نفوس خود انسانها و معبودهايشان، چه بتها و چه سنگهاى قيمتى به عنوان هيزم و شعله ور ساز آتش دوزخ معرفى شدهاند و در آتش هاى دنيوى چنين چيزى وجود ندارد.
در قرآن مى گويد: «آنان كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند همانا كه شكم خويش از آتش پر مى كنند و به زودى در آتش شعله ور در آيند.» (3)
و مى فرمايد: «كسانى كه زر و سيم مى اندوزند و در راه خدا انفاق نمى كنند به عذابى دردناك بشارت بده، روزى كه زر و سيم را در آتش مى گدازند و پيشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ مى كنند. (و گفته مى شود) اين همان اموال است كه ذخيره كرده بوديد، اكنون آنچه را اندوخته ايد بچشيد.» (4)
**
1. تحريم (66) آيه 6 : «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِـيكُمْ ناراً وَقُودُها النّاسُ وَالحِـجارَةُ».
2. انبياء (21) آيه 98: «إِنَّكُمْ وَما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَـنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ».
3. نساء (4) آيه 10: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ اليَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِـيراً».
4. توبه (9) آيات 34 ـ 35: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّـةَ وَلا يُنْفِقُونَها فِى سَبِـيلِ اللّهِ فَبَـشِّـرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِـيمٍ * يَوْمَ يُـحْمى عَلَيْها فِى نارِ جَـهَـنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُـهُمْ وَجُـنُوبُـهُمْ وَظُـهُورُهُمْ هـذا ما كَـنَـزْتُمْ لاِءَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ».
-
-
در آيات مذكور خوردن مال يتيم را عين خوردن آتش معرفى كرده و طلا و نقره ذخيره شده را به عنوان وسيله عذاب دادن ذخيره كننده به شمار آورده آنگاه مى گويد اينها عين چيزهايى است كه براى خودتان ذخيره كرده ايد، پس طعم آنها را بچشيد.
قرآن در عذاب دادن دوزخيان مى گويد: «كسانى كه به آيات ما كفر ورزيده اند به زودى در آتش مى افكنيم، هرگاه كه پوست بدنشان بريان شد پوستهاى تازهاى جاى گزين آن مى سازيم تا عذاب را بچشند. همانا كه خدا قدرتمند و حكيم است.» (1)
از آيه استفاده مى شود كه نه آتش دوزخ همانند آتش هاى دنيوى است، نه بدن انسان عذاب شونده مانند بدن دنيوى است. آتشهاى دنيوى بدن انسان را مى سوزانند، نه روح و قلب او را. ولى قرآن مى گويد: آتش دوزخ به روح مى رسد و باطن انسان را شعلهور مى سازد: در قرآن مىگويد: «آتش برافروخته خداست كه به دلها راه مى يابد. و از هر سو در ميانشان گرفته، در شعله هاى برافراشته.» (2)
از اين قبيل آيات استفاده مى شود كه آتش جهنم با آتشهاى دنيوى تفاوتهاى اساسى دارد و به گونه اى ديگر و با آثار ويژه ديگر است. اصولاً اگر آتش دوزخ عين آتشهاى دنيوى باشد دنيا خواهد بود نه آخرت.
**
1. نساء (4) آيه 56 : «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِـيهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِـيَذُوقُوا العَذابَ إِنَّ اللّهَ كانَ عَزِيزاً حَكِيماً».
2. همزه (104) آيات 6 ـ 9: «نارُ اللّهِ المُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّلِـعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ * إِنَّها عَلَيْهِمْ مُـؤْصَدَةٌ * فِى عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ».
-
-
سخنانى از امام خمينى
در اينجا به قسمتى از سخنان امام خمينى در توصيف دوزخ و عذابهاى دوزخى اشاره مى كنيم:
جهنم و عذابهاى گوناگون عالم ملكوت و قيامت صورتهاى عمل و اخلاق خود توست. تو به دست خود خويشتن را دچار ذلت و زحمت كردى و مى كنى، تو با پاى خود به جهنم مى روى و به عمل خود جهنم درست مى كنى، جهنم نيست جز باطن عمل هاى ناهنجار تو، ظلمتها و وحشت هاى برزخ و قبر و قيامت نيست جز ظل ظلمانى اخلاق فاسده بنى الانسان: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَـرّاً يَرَهُ». (1)
و مى فرمايد:
اين جا مال يتيم خوردى لذت بردى، خدا مى داند آن صورتى كه در آن عالم از آن در جهنم مى بينى، و آن ذلتى كه در آنجا نصيب توست چيست؟ اين جا بد گفتى به مردم، قلب مردم را سوزانيدى، اين سوزش قلب عباد خدا را خدا مى داند چه عذابى دارد، در آن دنيا، وقتى كه ديدى مى فهمى چه عذابى خودت براى خودت تهيه كردى. وقتى غيبت كردى صورت ملكوتى او براى تو تهيه شد، به تو رد مى شود، با او محشور مى شوى و عذاب آن را خواهى چشيد. (2)
**
1. معاد از ديدگاه امام خمينى، ص301.
2. همان، ص305.
و مى فرمايد:
خداى تعالى خبر مى دهد در كتاب منزل خود در آيه شريفه «نارُ اللّهِ المُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّلِـعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ» از وصف آتشى كه ـ آتش خدا ـ استيلاى بر قلوب پيدا مى كند و قلوب را مى سوزاند، هيچ آتشى قلب سوزان نيست جز آتش الهى. تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قيامت و غير آنها را كه شنيدى و قياس كردى به آتش دنيا و عذاب دنيا اشتباه فهميدى، بد قياس كردى و آتش اين عالم يك امر عرضى سردى است، عذاب اين عالم خيلى سهل و آسان است، ادراك تو در اين عالم ناقص است و كوتاه است، همه آتشهاى اين عالم را جمع كنند روح انسان را نمى تواند بسوزاند، آنجا آتش علاوه بر اين كه جسم را مى سوزاند روح را مى سوزاند، قلب را ذوب مى كند فؤاد را محترق مى نمايد. (1)
-
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن