RE: درسوک امام محمد باقر«علیه السّلام»
همچنین در جاى دیگرى فرموده است:
( ذلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقلاَمَهُمْ أَیُّهُمْیَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ)
"این از خبرهاى غیب است که آن را به تو وحى مىکنیم و تو نزد آنانحاضر نبودى آن زمان که قرعه به نام نگهبانى و کفالت مریم مىزدند و تو نزدآنان نبودى هنگامى که با یکدیگر به مخاصمه بر مىخاستند."
بالاخره آنکه اینان در "وسعت" دانش پیامبران و اوصیا به تردیدافتاده اند. آنان هنوز در نیافته اند که چگونه بشرى محدود مىتواند به راهنمایى پروردگار خویش به علم حقایق دست یابد. اینان از همان خاستگاهى به تکذیب این "وسعت" علم مىپردازند که پیشینیان ازهمان خاستگاه پیامبرى پیامبران را تکذیب مىکردند و این خاستگاه همان جهل به مقامى است که براى انسان مخلص و خداگر اختصاص داده شده است. اینان هنگامى که "مجبور" شدند نبوّت را به رسمیّت بشناسندوابعاد آنرا نشناختند کوشیدند تا آنجا که ممکن است از شأن و مقام آنبکاهند و تا آنجا که مىتوانند سعى میکنند معجزات ومقامات والاى آنانرا انکار کنند و چون در این هدف ناکام شدند، از قدر اوصیاء مىکاهندوکرامات و برخوردارى آنان را از علم، آن هم از سر چشمهاى غیبى وبه صورت الهام، نفى کردند. حال آن که اگر اینان با خود و با حق منصفانه برخورد مىکردند و پس از آن همه دلایل محکمى که از خلال بررسىوپژوهش سخنان آنان به دست مىآمد، بدون هیچ تعصب کورکورانه یاپیشداورى هیچ مانع عقلى براى اعتراف به این نکته نمىیافتند.
امام باقر نیز همچون دیگر ائمه علیهم السلام با دو گروه متفاوت از مردمبرخورد داشت. در همان هنگامى که برخى وى را از جنس بشرنمىدانستند و به سبب غلوى که در این خصوص نشان مىدادند از مرز دین فراتر مىرفتند، برخى دیگر اصلاً وابداً مقام والا و بزرگ حضرتش را به رسمیّت نمىشناختند!